محل تبلیغات شما

نازنوروز مهرگانی



خورخه لوئیس بورخس (به اسپانیاییJorge Luis Borges(Speaker Icon.svg audio) ‏ (۱۸۹۹–۱۹۸۶) نویسنده، شاعر و ادیب معاصر آرژانتینی. وی از برجسته‌ترین نویسندگان آمریکای لاتین است. شهرت او بیشتر به خاطر نوشتن داستان کوتاه است. یکی از مشهورترین کتاب‌های او، داستان (۱۹۴۴)، گلچینی از داستان‌های کوتاه بورخس به انتخاب خودش است که مضامینی همچون رؤیاها، کتابخانه‌ها، آیینه‌ها، حیوان‌ها، فلسفه، دین و خدا را می‌توان حلقه اتصال این داستان‌ها دانست.

زندگی[ویرایش متنی]

خورخه لوئیس بورخس در دهه ۱۹۴۰

تحصیلات بورخس تا سن ۱۱ سالگی در داخل خانه انجام می‌شد و او به فراگیری دو زبان اسپانیایی و انگلیسی مشغول بود. کل افراد خانواده در سال ۱۹۱۴ به خاطر کاهش بینایی پدر و برای درمان این مشکل به شهر ژنو در سوییس رفتند و تا پایان این دهه در اروپا ماندند. در آنجا بورخس به مدرسه رفت و زبان‌های فرانسوی و آلمانی را آموخت. در سال ۱۹۲۱ آنها به بوئنوس آیرس بازگشتند. بورخس نخستین دفتر شعر خود با عنوان شور بوئنوس آیرس، را در بیست و چهار سالگی منتشر کرد.[۴] سال‌ها بعد به عنوان استاد ادبیات انگلیسی دانشگاه بوئنوس آیرس منصوب شد. پیش از آن نیز رئیس کتابخانه ملیآرژانتین بود.

او سال‌های نوجوانی خود را در ژنو و بعد در اسپانیا سپری کرد. در دوران جوانی به عنوان کارمند کتابخانه کار می‌کرد و سپس مدیر کتابخانه ملی آرژانتین شد. تا سال ۱۹۳۰ او شش کتاب چاپ کرده بود، سه مجموعه شعر و سه مجموعه مقاله. بین سال‌های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۹ او تمام آثار داستانی خود را نوشت و چاپ کرد که بعدها به خاطر همین آثار به شهرت رسید.[۵]

وی هیچ رمانی ننوشت. داستان کوتاه‌های وی انقلابی در فرم داستان کوتاه کلاسیک ایجاد کرد. بعدها منتقدین از وی به عنوان نویسنده پست مدرن نام بردند. با اینکه بارها نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات شد هیچگاه برنده آن نشد. با این وجود جایزهٔ ملی ادبیات آرژانتین را از آن خود کرد.[۴] بورخس به مرور زمان بینایی خود را از دست می‌داد و قبل از مرگ کاملاً نابینا شد. وی در زمان تصدی پست ریاست کتابخانهٔ ملی آرژانتین، تقریباً نابینا بود.[۴]
برخی از آثار او به فارسی نیز ترجمه شده‌است.

آثار ترجمه شده به فارسی[ویرایش متنی]

داستانهای کوتاه[ویرایش متنی]

  • دشنه
  • جاودانه‌ها

                                                       خرنامه

دردا و حسرتا جهان شد به کام خر                   زد چرخ سفله، سکه ی دولت به نام خر

خر سرور ار نباشد، پس هر خر از چه روی؟      گردد همی ز روی ارادت غلام خر

افکنده است سایه، هما بر سر خران                افتاده است طایر دولت بدام خر

خر بنده ی خران شده، آزادگان دهر                 پهلو زن است چرخ، به این احتشام خر

خرها تمام محترمند! اندرین دیار                        باید نمود از دل و از جان احترام خر

خرها وکیل ملت و ارکان دولتند                         بنگر که بر چه پایه رسیده مقام خر؟

شد دایمی ریاست خرها به ملک ها                   ثبت است در جریده ی عالم دوام خر

هنگامه ای به پاست به هر کنج مملکت             از فتنه ی خواص پلید و عوام خر

آگاه از ت کابینه، کس نشد                      نبود عجب که"نیست" معین مرام خر

روزیکه جلسه ی وزرا، منعقد شود                   دربار چون طویله شود ز ازدحام خر

درغیبت وزیر، معاون شود کفیل                        گوساله ایست نایب و قایم مقام خر

یا رب "وحید ملک 2 "چرا می خورد پلو؟            گر کاه و یونجه است، به دنیا طعام خر

گفتم به یک وزیر، که من بنده توام                  یعنی منم ز روی ارادت غلام خر

این شعر را به نام "سپهدار3 "  گفته ام             تا در جهان بماند، پاینده نام خر

خر های تیز هوش، وزیران دولتند                      یا حبذا ز رتبه و شان و مقام خر

از آن الاغ تر وکلایند از این گروه                        تثبیت شد به خلق جهان احتشام خر

شخص رییس دولت ما، مظهر خر است          نبود به جز خر، آری قایم مقام خر

چون نسبت وزیر به خر، ظلم بر خر است        انصاف نیست، کاستن از احترام خر

گفتا سروش غیب، بگوش "امین ملک 4"         زین بیشتر، زمانه نگردد به کام خر

"سردار معتمد5 "  خر کی هست جرتغوز        کز وی همی به ننگ شد، آلوده نام خر

امروز روز خرخری و خر سواری است            فردا زمان خر کشی و انتقام خر

 

     

 

                        (  جمهوری نامه میرزاده عشقی)

دولت حقه است، فغان سر مکن              بشنو و باور مکن

جان بده و مفسده شر مکن                     بشنو و باور مکن

جان پسر، گوش به هر خر مکن بشنو و باور مکن

تجربه را باز مکرر مکن . بشنو و باور مکن

مملکت ما شده امن و امان . از همدان تا طبس و سیستان

مشهد و تبریز و ری و اصفهان ششتر و کرمانشه و مازندران

                          امن بود، شکوه دگر، سرمکن

                                  بشنو  و باور  مکن

یافته اجحاف و ستم خاتمه…………………… نیست کسی را ز کسی واهمه
هست مجازات برای همه……………………. حاکم مطلق چو بود محکمه:

                         محکمه را مسخره  دیگر مکن
                                   بشنو و باور مکن

نسخ شد آئین ستم گستری…………………… هیچ دخالت نکند لشکری
در عمل مذهبی و کشوری……………………. نیست به قانون شکنی کس جری

                              شکوه سپس بر سر منبر مکن

                                    بشنو و باور مکن

عصر نو، آیین تجدد بود فکر نو و صحبت نو مد بود

گرچه کله های سپهبد بود اصل ندارد ز تعمد بود

                            فکر اطاعت تو زسر در مکن

                                  بشنو و باور مکن

نیت ملت چه بود: ارتجاع کهنه پرستیش محل نزاع

قصد وزیران نبود: انتفاع دولتیان ده نکنند ابتیاع

                          نیت بد، جان برادر مکن

                               بشنو و باور مکن

صحبت جمهوریت از بین رفت غصه مخور این نیت از بین رفت

فرقه بی تربیت از بین رفت زمزمه عاریت از بین رفت

                           خاطر آسوده مکدر مکن

                                 بشنو و باور مکن
نیست بر این ملت یک لا قبا فکر اجانب پس از این رهنما

هست دگر موقع صلح و صفا . نیست زهم دولت و ملت جدا

                            واهمه از توپ شنیدر مکن

                                  بشنو و باور مکن

گر بشود مجلس شوری ظنین . زود ببرند سر مفسدین

پر خط آهن شود ایران زمین ملک شود رشک بهشت برین

                          تکیه تو بر عدل مظفر مکن

                                بشنو و باور مکن

تکیه دولت همه بر ملت است ملت از آن، حامی این دولت است

لندن از این حادثه در حیرت است مسکو از این واقعه در زحمت است

                       دولت حقه است، فغان سر مکن

                                بشنو و باور مکن

آنکه نکردست جوانان بگور . زر نستاندست ز مردم بزور

پازده زیر چهل و یک کرور لندنیان را بنمودست بور

                        زو طلب خویش مکرر مکن

                              بشنو و باور مکن

عصر تجدد بود و بلشویک . خلق باموال تو یکسر شریک

ازپی زر کس نکند آنتریک . مقصد احرار بود نام نیک

                          حمل تو بر مقصد دیگر مکن

                             بشنو و باور مکن

خارجه، انهار خراسان نبرد اسکله و شیله گیلان نبرد

خطه بحرین به عمان نبرد آبروی ملت ایران نبرد

                         دیده ازاین غصه دگر تر مکن

                              بشنو و باور مکن

نیمه شبها سر بیراهه راه کشته شد ار چند نفر بیگناه

بود غرض راحت خلق اله . هست سفارت سخنم را گواه

                          جان بده و مفسده شر مکن

                                بشنو و باور مکن

 

 

موضوع: تاریخی ,
برچسب‌ها: مجلس شورا, میرزاده عشقی                              

مظاهر مصفا (زادهٔ ۱۳۱۱ تفرش – درگذشتهٔ ۸ آبان ۱۳۹۸) استاد دانشگاه، مصحح متون، و شاعر برجستهٔ معاصر ایران بود. او سال‌های زیادی به‌عنوان استاد تمام رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران به‌خدمت مشغول بود. وی در سال ۱۳۸۴ به دستور ریاست دانشگاه کنار گذاشته شد و پس از آن مدتی استاد تمام وقت دوره‌های دکترای دانشگاه آزاد اسلامی بود.[۱]

زندگی‌نامه[ویرایش متنی]

مظاهر مصفا، فرزند اسماعیل مصفا، در سال ۱۳۱۱ در اراک در خانواده‌ای بافرهنگ از اهالی تفرش چشم به جهان گشود. هنگامیکه تنها ۴۰ روز از تولدش می‌گذشت خانواده‌اش به قم نقل‌مکان کردند. پدر وی در ادارهٔ سجل-احوال» (سازمان ثبت احوال) کار می‌کرد.

خانواده[ویرایش متنی]

وی فرزند اسماعیل مصفا و برادرزاده حسینعلی خان نکیسا (نکیسای تفرشی) خواننده سرشناس دوره قاجاریان و رضاشاه) و نوه حاج ملا رجبعلی تفرشی (تعزیه‌خوان پرآوازه در دربار ناصری و تکیه دولت و همچنین مؤذن ویژه محمدعلی‌شاه قاجار) است. برادر بزرگ‌تر وی ابوالفضل مصفا (مصفی)، و خواهر وی خانم مصفا (مادر فؤاد حجازی، آهنگ‌ساز) از استادان زبان و ادبیات فارسی هستند. او در جوانی با امیربانو کریمی (استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران)، دختر امیری فیروزکوهی (شاعر سرشناس معاصر)، ازدواج کرد. این زوج، صاحب فرزندانی شدند: علی مصفا (بازیگر سینما و تلویزیون و همسر لیلا حاتمی)، کیمیا مصفا، گار مصفا دارای مدرک دکترای زبان و ادبیات فارسی، امیراسماعیل مصفا دارای مدرک دکترای فیزیک و استادیار فیزیک دانشگاه صنعتی شریف (متخصص در زمینهٔ نظریه ریسمان).[۱]

از دیگر سوابق علمی و اجرایی وی می‌توان به ریاست پردیس فارابی دانشگاه تهران (پردیس قم) و آموزگاری دبیرستان‌های تهران، ریاست انتشارات و مدیریت مجلهٔ آموزش و پرورش، دانشیاری دانشگاه شیراز[۱] و ریاست دبیرخانهٔ مرکزی دانشگاه شیراز اشاره کرد.[۲]

تحصیل[ویرایش متنی]

مصفا دوران تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسهٔ حکیم نظامی قم سپری کرد و سپس دوران متوسطه را در دارالفنون گذراند و به دانشسرای عالی رفت و به تحصیل در رشتهٔ ادبیات مشغول شد. او تحصیلات خود را در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی تا درجهٔ دکترا از دانشگاه تهران ادامه داد و پایان‌نامهٔ خود با عنوان تحول قصیده در ایران» را زیر نظر بدیع‌امان فروزانفر نوشت.[۱] هم‌زمان با ادامهٔ تحصیل، به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد و مدتی هم رئیس ادارهٔ فرهنگ قم بود و چندی هم ریاست مدرسهٔ عالی قضایی قم را به‌عهده داشت.

مظاهر مصفا در هنگام پژوهش در جایگاه دانشجوی دکترای بر سر موضوع پایان‌نامه، با استاد خود بدیع‌امان فروزانفر جدل لفظی پیدا کرد، زیرا شعر گفتن مصفا در ستایش محمد مصدق باعث شد بدیع‌امان فروزانفر با او قهر کند و دریافت مدرک دکترای مظاهر مصفا ۹ سال عقب بیفتد.[۱]

جایگاه شعری[ویرایش متنی]

مظاهر مصفا یکی از قصیده‌سرایان شاخص ایرانی بعد از ملک‌الشعرا بهار است. وی در کشورهای افغانستان و هند و دیگر کشورهای فارسی‌زبان نیز شناخته شده‌است. قصیدهٔ هیچِ» او یکی از شعرهای اوست که غلامحسین یوسفی در کتاب چشمهٔ روشن به بررسی آن پرداخته و صلاح الصاوی (شاعر و سخن‌سنج مصری) در کتاب العدمیّة فی شعر آن را ترجمه، نقد و بررسی کرده‌است. تاکنون چند مجموعه شعر از او به‌چاپ رسیده که از آن جمله: ده فریاد، سی سخن، نسخه اقدم ، توفان خشم، سپیدنامه، مهر دلبند هستند. همچنین تصحیحات وی بر دیوان ابوتراب فرقتی کاشانی، مجمع‌الفصحاء رضاقلی‌خان هدایت، نزاری قُهستانی، سنایی، سعدی، نظیری نیشابوری و جوامع‌الحکایات محمد عوفی منتشر شده‌اند.[۲]

انقلاب ۱۳۵۷[ویرایش متنی]

شعار یا مرگ یا مصدق» که در انقلاب ۱۳۵۷ ایران سر داده می‌شد برگرفته از بیتی از یکی شعرهای مظاهر مصفا بود که در آن سروده بود: آزادگان به راهت، از جان خود گذشتند/ با خون خود نوشتند، یا مرگ یا مصدق».[۱]

آثار (مجموعه شعر، تصحیح)[ویرایش متنی]

مجموعه آثار چاپ شده مظاهر مصفا

شعر:

  1. توفان خشم ۱۳۳۶ چاپ کتاب‌خانه زوار
  2. شب‌های شیراز ۱۳۳۷ چاپ خانه حکمت
  3. ۱۳۴۰ سیپاره
  4. سپید نامه ۱۳۴۰
  5. جمعه سرخ ۱۳۵۷
  6. گزینه اشعار مظاهر مصفا ۱۳۸۷ انتشارات مروارید
  7. نسخه اقدم؛ منظومه‌های مظاهر مصفا ۱۳۹۶ نشرنو

نوشته‌ها:

  1. پاسداران سخن ؛ چکامه سرایان ۱۳۳۵
  2. دیوان حکیم سنایی ۱۳۳۶ انتشارات امیر کبیر
  3. کلیات سعدی انتشارات زوار ۱۳۴۰
  4. مجمع الفصحا (مجموعه شش جلدی) ۱۳۴۰ انتشارات امیرکبیر
  5. دیوان نظیری نیشابوری ۱۳۴۰انتشارات امیرکبیر
  6. برگی از اشعار صفای سپاهانی
  7. با اوست حدیث من (متن ده گفتار در عرفان و تصوف اسلامی) ۱۳۴۷ چاپ میهن
  8. قند پارسی (نمونه‌های شعر دری) ۱۳۴۸ بنگاه مطبوعاتی صفی علیشاه
  9. دیوان لامع ۱۳۶۵
  10. دیوان حکیم نزاری قهستانی ۱۳۷۱انتشارات علمی
  11. متن کامل دیوان سعدی ۱۳۸۳ انتشارات روزنه
  12. جوامع الحکایات ۱۳۸۶ پژوهشگاه مطالعات فرهنگی

اشعار[ویرایش متنی]

بخشی از شعر هیچ» سروده مظاهر مصفا:

مردی ز شهرِ هرگزم از روزگارِ هیچجان از نتاجِ هرگز و تن از تبارِ هیچ

*

من آمده‌ام به بوی علی، به سوی علی، به کوی علیرخ از همه سوی تافته‌ام، شتافته‌ام به‌سوی علی

*

دردا که آفتابِ مروت به خون نشستفریاد ای فتی که فتوت به خون نشست

*

دوشینه به میخانه شدم از تو چه پنهانمست از دو سه پیمانه شدم از تو چه پنهان

*

تلخ است روزگارِ من و روزگار تلخامسالِ ما گذشت چو پیرار و پار تلخ

*

ز پا فتاده‌ای ای نخلِ سایه‌گستر منبه خون نشسته‌ای ای آفتابِ کشور من

*

آن دست که بنوشت هجای تو، شکستمآن خامه که بنگاشت جفای تو، شکستم

پانویس


مجله علمی پژوهش درعلوم انسانی ومطالعات اجتماعی، شماره 9 ، پاییز 1396 ، ص 311
http://www.jhss.ir
بررسی تطبیقی کهنالگوی نقاب
در سرودههای عبدالوهّاب البیّاتی واشعار مولانا
دکتر احمدرضا نظری چروده 1
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد آستارا)مسؤل مقاله( -
چکیده
به عقیدۀ برخی از صاحبنظران، نقد روانشناسیک که نقدی است بر مبنای روانشناسی جدید، از دیگر اقسام نقد ادبی همچون نقد اجتماعی یا
اخلاقی مهمتر و عمیقتر است. کارل گوستاو یونگ ازجمله روانشناسانی است که دیدگاههای او به خارج از حوزۀ روانشناسی هم رخنه کرده و به
تدریج در ادبیّات و نقد ادبی نیز راه یافته است. یونگ که مدّتی از پیروان مکتب زیگموند فروید بود، به سبب پافشاری فروید بر برخی عقایدش، همچون
تأثیر غریزۀ جنسی در رفتار آدمی، از او جدا شد و بعدها مکتبی مستقل را بنیان نهاد که به طرح مباحثی مهم، ازجمله ضمیر ناخودآگاه جمعی و کهن-
الگوها، انجامید. کهنالگو، طرح کلّی رفتارهای بشری است که ریشه در ناخودآگاه جمعی دارد و درحقیقت، میراثی است از زندگانی تاریخی گذشته و
بنابراین همۀ افراد بشر در آن سهیم هستند. یکی از انواع کهنالگوها، نقاب است که به زعم یونگ، همان صورتکی است که ما شخصیت واقعی خود را در
زیر آن پنهان میکنیم تا خود را چیزی جز آنچه هستیم، بنمایانیم و این بر مبنای نیازهای افراد در موقعیتهای متفاوت است. در پژوهش حاضر که به
روش کیفی و تطبیقی صورت گرفته است، مسألۀ نقاب در دیوان شاعر سمبولیست عرب، البیّاتی که شیفتۀ مولانا بوده با غزلیّات شمس که جلال الدّین
اشعارش را در عالم بیخویشی و رمزآلود عرفان سروده، مقایسه شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که تفاوتهای اساسی میان مصادیق نقاب
در اشعار دو شاعر وجود دارد. بدین معنی که در باب شعر البیّاتی باید گفت که وضعیت و شرایط نابسامان جامعه همچون جنگ جهانی دوّم و پیامدهای
آن در کشورهای عربی و خسارتهای سنگین مادّی و معنوی آن، شاعر عرب را دربرابر مجموعهای از تناقضات قرار داده؛ چنانکه وی برای گریز از
واقعیت و مشکلات اجتماعی و ی موجود، به دنیای رمز و به کار گرفتن تکنیک شعری نقاب روی آورده است. امّا شعر مولانا مربوط به روان خود
شاعر است و درواقع فضایی است برای تبلور احساسات ظریف و متعالی وی که با واژههای متعارف قابل وصف و بیان نیست.
واژگان کلیدی: عبدالوهّاب البیّاتی، مولانا، یونگ، کهنالگو، نقاب.
مجله علمی پژوهش در علوم انسانی ومطالعات اجتماعی )سال سوم (
شماره 9 / پاییز 6139 / ص 311
295
295- مجله علمی پژوهش درعلوم انسانی ومطالعات اجتماعی، شماره 9 ، پاییز 1396 ، ص 311
http://www.jhss.ir
مقدمه
. یونگ برین باور بود که در روح همۀ انسانها، افزون بر ناخودآگاه شخصی، ناخودآگاه دیگری به نام ناخودآگاه فوق فردی یا جمعی
محمّدی و ( » وجود دارد. ازاین رو، نام جمعی را برای آن انتخاب کردهام؛ زیرا بخشی از ناخودآگاه جهانی که با روح شخصی فرق میکند
اسمعلیپور، 1391 : 152 مخزنی است پر از تصاویر بالقوّه. او این تصاویر بالقوه را آرکیتایپ » ضمیر ناخودآگاه جمعی (. در دیدگاه او
( Archetype ( یا کهنالگو مینامد)محمّدی و اسمعلیپور، 1391 : 152 (. . کهنالگوها، نوعی آمادگی به ارث رسیده به همۀ نسلهاست؛
تصاویر ذهنی، عبارتاند از قالب خاصی که رفتار انسان به خود میگیرد. این قالب خاص موروثی : چنان که یونگ درین باره میگوید
یونگ، ( » است و از قبل وجود داشته و دارد 1368 : 22 (. از نظر یونگ، کهنالگوها بیشمارند؛ ا مّا برخی از آنها که شامل نقاب، سایه، آنیما
و آنیموس، پیر خردمند و خود میشوند، در تجربهها، رویاها، هنر و . بیشتر دیده میشوند. . در این مقاله، کهنالگوی نقاب مطمح نظر
میباشد.
اصطلاح لاتینی است که ابتدا دربارۀ نمایشنامههای تئاتر به کار میرفت و اشاره به صورتکی دارد که واژۀ نقاب
بیلسکر، ( » بازیگران هنگام اجرای نقش به چهره میزدند 1388 : 68 .)
1 -1 . اهداف تحقیق
تحقیق حاضر درواقع یک پژوهش میانرشتهای روانشناسی ادبی است. کاربست نظریۀ کارل گوستاو یونگ بر متون ادبی، میتواند -
از زاویهای نو این آثار را واکاوی نماید و ضمن آزمودن میزان کارآیی این نظریه در ادبیّات فارسی و عربی، متون کلاسیک یا معاصر این
زبانها را دقیقتر بشناساند. از آنجا که مقایسۀ تطبیقی سرودههای البیّاتی و غزلهای دیوان شمس پیش از این مورد عنایت پژوهشگران
واقع نشده است، این تحقیق، کاری بدیع و مثمر ثمر خواهد بود و نتایج ارزشمند و بی سابقهای را به بار خواهد آورد. درین راستا، اهداف
زیر، مورد نظر میباشد:
1 . آشنایی با مفهوم کهنالگوی نقاب به عنوان یکی از اَشکال رمز.
2 . بررسی عوامل روی آوردن شاعران به تکنیک نقاب به عنوان یک شگرد شعری خاص.
3 . شناخت کیفیت بهکارگیری نقاب در شعر البیّاتی و غزلهای مولانا.
4 . درک و دریافت تفاوت مصادیق نقاب در شعر البیّاتی و غزلهای مولانا.
2 -1 . پیشینة تحقیق
1 . اسوار، م.، ) 1381 (، از سرود باران تا مزامیر گل سرخ، تهران: سخن.
نگارنده در کتاب کوشیده است جنبش پیشگام شعر معاصر عرب و سرایندگان آن را با نمونههای گوناگونی از اشعار، معرفی نماید.
گفتنی است در پی کوششهای تنی چند از شاعران که آثار نوگرایانۀ آنان مجال نشر یافته بود، شعر آزاد عرب در سال 1947 م. در عراق،
شکل و بنیاد » عبدالوهّاب البیّاتی و پس از آن با اهتمام » نازک الملائکه و » بدر شاکر السیاب نخست به همّت دو شاعر پیشگام، یعنی
از فلسطین، » توفیق صایغ ، از مصر » صلاح عبدالصبور ، از عراق » بلندالحیدری گرفت، سپس با اقبال گستردۀ شاعران دیگری چون
از لبنان روبهرو شد و صورت نهادی تثبیت شده یافت. مبحث آغازین کتاب، » خلیل و » ادونیس ،» یوسف الخال ، از سوریه » نزار قبانی
درآمدی است بر شعر امروز عرب که پس از آن، افزون بر معرّفی شاعران یاد شده و درج نمونههایی از اصل شعر و ترجمۀ فارسی، شرح
حال و اشعاری از این شاعران فراهم آورده است. دربارۀ عبدالوهّاب البیّاتی که یک روی سکّۀ این پایاننامه را تشکیل میدهد، اطّلاعات
مفیدی را میتوان از این کتاب به دست آورد.
295- مجله علمی پژوهش درعلوم انسانی ومطالعات اجتماعی، شماره 9 ، پاییز 1396 ، ص 311
http://www.jhss.ir
2 . فوزی، ن.، ) 1383 (، عبدالوهّاب البیّاتی حیاته و شعره، تهران: ثارالله.
شاعر معاصر » عبدالو هّاب البیّاتی .  شاعر معاصر عراقی است » عبدالو هّاب البیّاتی این کتاب حاضر، نقد و بررسی زندگی و اشعار
عراقی متولّد 1926 م، متوفّی 1999 م. یکی از برجستهترین شخصیتهای پیشرو در شعر معاصر عربی است. او در بغداد به دنیا آمد و از
اولین شاعران عراقی بود که اوزان کهن شعر عربی را به کنار نهاد و در دهۀ 50 به جنبش شعر نو پیوست و به عنوان یکی از ضلعهای
مثلث پیشوایان شعر نو به شمار میآمد. در سال 1954 م. عراق را ترک کرده و مهاجرتی خود خواسته را برگزید. البیّاتی شعر خود را به
عنوان شاعری رمانتیک شروع کرد، سپس مرحلۀ رئالیسم و سوسیالیسم را پشت سر گذاشت و در گذار از مرحلۀ سمبلیسم سرانجام به
در شعر معاصر عرب به شمار میرود. در این کتاب، » تقاب مرحلۀ سورئالیسم با دیدگاهی تص وّف گرایانه رسید. وی ابداعگر تکنیک
کوشش شده تا نقش و تأثیر شاعر در تکوین شعر نو عرب نشان داده شود و مرحلۀ گذار او از شاعری متع هّد به شاعری با گرایشهای
صوفیانه، همچنین نهادها، اسطورهها و نقابهای شاعرانۀ وی در چهارچوب مکاتب ادبی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
3 . یونگ، ک.، ) 1387 (، انسان و سمبولهایش، ترجمۀ سلطانیه، م.، تهران: جامی.
انسان و سمبولهایش، تعداد صفحه: 494 . اثر کارل گوستاو یونگ، روانشناس و روانکاو سوئیسی از دوستان و همکاران معروف
زیگموند فروید روانکاو اتریشی بود. کشفیات وی در روان انسان باعث به وجود آمدن مکتب جدیدی در روانشناسی با نام خود وی و با
مضمون رشد و تکامل شد که بیشتر برای انسانهای سالم و معمولی کاربرد داشت تا انسانهای رواننژند. وی تحقیقات بسیار جامع و
ج ذّابی در زمینههای اسطوره شناسی و کیمیاگری و ادیان و سمبولیسم و تحلیل خواب و . دارد. این کتاب آخرین کتاب یونگ است که
دران مجموعۀ کشفیات و عقاید خود را به زبانی ساده و راحت برای مردم عادی و ناآشنا به روانکاوی نوشته است. کتاب از پنج فصل مجزا
به اضاف یک پیشگفتار 30 صفحهای جالب تشکیل شده است. هرکدام از فصلها را یکی از شاگردان معروف و مهم یونگ تحت نظارت وی
نوشته است. کتاب، واقعاً درخشان و بینظیر است و به گونهای مدخل ورود به اندیشههای یونگ محسوب میشود. تحلیلهای درخشان
یونگ و هندرسن و فون فرانتس از روان انسان درین کتاب، به گونهای کتاب مقدّس در روانکاوی مکتب یونگ تبدیل شده است. کهن-
الگوی نقاب یکی از مباحث مهمّ این کتاب است که در بخش مبانی نظری پایاننامۀ حاضر بسیار مفید خواهد بود.
4 . حبیبی، ع.؛ بهروزی، م.، ) 1390 فصلنامۀ لسان - ،» کاربرد دوگانة )موازی مع( نقاب سندباد در شعر عبدالوهّاب البیّاتی ،)
مبین )پژوهش ادب عربی(، س 2، ش 3، صص 95 - 73 .
شرایط پیچیدۀ ی واجتماعی م لّتهای عرب در دوران معاصر، در کنار انگیزههای هنری، باعث شد تا شاعر معاصر برای بیان
عواطف و اندیشههای درونیاش به در لفافه سخن راندن گرایش پیدا کند و در این زمینه، تکنیک نقاب به عنوان والاترین شکل کاربرد
نماد و اسطوره یکی از اساسیترین دستمایههای او محسوب میگردد. در این بین نقابهای مردمی به جهت قرابت فراوان با انگارههای
مورد بررسی قرار گرفته است، شاعری که به » بیّاتی ایشان، از اقبال خاصی برخوردار است. در این نوشتار، نقاب دوگانۀ سندباد در شعر
عنوان نظریهپرداز تکنیک نقاب در شعر عربی، به واسطۀ برخورداری از الهامات والای شعری و وجود تجربۀ مشترک با کهنالگوی جهانگرد
باید او را سندباد شعر عربی نام نهاد. او با یافتن ابعاد رهنمونگر و مشترک میان تجربۀ خویش و » سندباد و همزادپنداری با شخصیت
دلالتهای شخصیت سندباد، توانست این کهنالگوی عامیانه را عرصۀ ابراز دغدغههای درونی خود، در قالبی بشری و فراشمول قرار دهد و
در این روند در کنار کاربرد موازی و هماهنگ نقاب سندباد، با توجّه به تجربۀ متفاوت خویش در دوران معاصر، در مواردی به گونهای
هنرمندانه معنمایی شخصیت سندباد که در حقیقت خود شاعر میباشد، اساس کار قرار میگیرد.
5 . محمّدی، ع.؛ اسمعلیپور، م.، ) 1391 بررسی تطبیقی کهنالگوی نقاب در آراء یونگ و ردّپای آن در غزلهای مولانا )غزلیات ،)
مجلّۀ ادبیّات عرفانی و اسطورهشناختی، س ،») شمس 8، ش 26 .
نقاب در اصل و در کاربرد مفهومی و اصطلاحی، در دایرۀ مفاهیم روانشناسی به کار میرود؛ اما در نوشتههای یونگ تمایز معناداری
یافته است که امروزه، هرگاه از آن سخن در میان باشد، به گونهای با آرا و افکار یونگ، در پیوند است. از نظر او، نقاب به دو دسته قابل
تقسیمبندی است؛ دستۀ اول، صورتکی است که انسان بر چهرهاش میزند و خود را آنطور که نیست، نشان میدهد. دستۀ دوم،
دربرگیرندۀ پندارها و خیالاتی غیرواقعی است که مانع از رشد و نمو خود حقیقی او میشود. یونگ با دقیقشدن در امور روانی و جان
آسمانی انسان، مسئلۀ نقاب را به گونۀ نظریهای میپرورد و پیش روی ما میگذارد. او یکی شدن با نقاب را در جلوگیری از رشد شخصیت
295- مجله علمی پژوهش درعلوم انسانی ومطالعات اجتماعی، شماره 9 ، پاییز 1396 ، ص 311
http://www.jhss.ir
و رسیدن به فردیت، بزرگترین زیان میداند و افراد را از یکسوشدن بر حذر میدارد. از سویی در ادبیات عرفانی ما از جمله در غزلیات
شمس، مفاهیمی وجود دارد که ژرفساخت آن، با الگوییکه یونگ تعریف میکند، همخوانی و همپوشانی دارد. نویسندگان در این مقاله،
رمزها و سمبلهایی را که مولانا در غزلیات برای بیان مفهوم نقاب به کار برده است، بررسی کرده و درعین حال از آوردن نمونههایی از
دیگر آثار عرفانی نیز غافل نبودهاند.
3 -1 . روش کار و تحقیق
روش تحقیق، روش تحلیلی میباشد که به صورت کیفی به توصیف متن و محتوا و تجزیه و تحلیل یافتهها میپردازد. روش
گردآوری اطّلاعات نیز کتابخانهای )اسنادی( است و فیشهای تحقیق، انواع جدول و نمودار در صورت وم، اینترنت و پایگاه استنادی
علوم جهان اسلام Isc ، از جمله ابزار گردآوری اطّلاعات هستند.
برای تجزیه و تحلیل اطّلاعات نیز در ابتدا، آرای کارل گوستاو یونگ و انواع کهنالگوهای مطرح شده در نظریۀ ایشان مورد مطالعه
قرار میگیرد. سپس با خوانش اشعار عبدالوهّاب البیّاتی و غزلیات مولانا در دیوان کبیر )دیوان شمس(، مصادیق کهنالگوی نقاب از لابه-
لای اشعار البیّاتی و مولانا استخراج و دستهبندی میشود. پس از این مرحله، با عنایت به اهداف تحقیق و پرسشهای آن، این نقابها به
شیوۀ کیفی تحلیل و نگارش پایاننامه آغاز میگردد
3-1 . کهن الگوی نقاب در شعر البیّاتی
3-1-1 . اسطورهها
3-1-1-1 . اسطورة سندباد
سندباد یکی از شخصیّتهای مهم هزار و یک شب است. وی بعد از آن که ثروت موروثی پدرش را بر باد میدهد، دست به هفت
سفر دور و دراز امّا پر خطر و پر ماجرا میزند. سفرها و کوچیدنش عموماً به قصد به دست آوردن ثروت و فرونشاندن میل فطری وی به
ماجراجویی و کشف ناپیداها بود. میگویند این جهانگرد، با پای پیاده یا سوار بر موج دریا و یا چهارپا به سفر میپردازد. سفرهایش گرچه
با ماجراجویی و خطرهای زیادی همراه است، ولی در پایان او با پیروزی و کامیابی و کولهباری از ثروت و هدیه و حکایتهای رنگارنگ
برمیگردد )بلحاج، 2004 م: 109 - 82 ؛ خورشید، 2004 م: 198 .)

اسطوره ققنوس در اشعار نیما یوشیج و گیوم اپولینر

چکیده:
ققنوس یکی از اسطوره های کهن است که بیش از پیش شاهد بازنویسی آن نه تنها در ادبیات، بلکه در سایر زمینه ها مانند هنر و سینمای معاصر هستیم. امروزه از این پرنده اسطورهای، دیگر به عنوان یک موجود منحصرا یونانی یا مصری متعلق به دوران باستان یاد نمی شود؛ بلکه حضور پررنگ این اسطوره در بسیاری از تمدن ها و فرهنگ ها محسوس است. در این نوشتار تلاش شده است این اسطوره باستانی در اشعار دو تن از شاعران قرن بیستم ایران و فرانسه، یعنی نیمایوشیج و گیوم آپولینر مطالعه و بررسی شود. مطالعه اشعار این دو شاعر، بازآفرینی مدرن و متفاوت این کهن اسطوره را نشان خواهد داد. در مقاله حاضر، نخست سمبولیسم و تاثیر آن بر این دو شاعر قرن بیست بررسی شده است و سپس اشعار آن ها در رابطه با بازآفرینی کهن اسطوره ققنوس از ابعاد مضمونی و ساختاری تحلیل تطبیقی شده است.

گیوم آپولینر

پرش به ناوبریپرش به جستجو

گیوم آپولینر (به فرانسویGuillaume Apollinaire) با نام مستعار ویلهلم آلبرت ولادیمیر آپولیناریس دو وازتروویچکی (به فرانسویWilhelm Albert Włodzimierz Apolinary Kostrowicki) (زاده ۲۹ اوت ۱۸۸۰ در رم - درگذشته ۹ نوامبر ۱۹۱۸ در پاریس) برجسته‌ترین شاعر نخستین دهه قرن بیستم میلادی در فرانسه به‌شمار می‌رود.

یکی از نامدارترین اشعار او پل میرابو است که بارها به زبان فارسی ترجمه شده‌است.

آپولینر همچنین نویسنده داستان‌های کوتاه و رمان‌های اروتیک بوده‌است.

یکی از انواع شعری او کالیگرام (واژه ابداعی خود وی) بود. او را از پیشروان فراواقع‌گرایی می‌دانند.

زندگی‌نامه[ویرایش متنی]

ویلهلم آلبرت ولادیمیر آپولیناریس دو وازتروویچکی در ۲۹ اوت ۱۸۸۰ در شهر رم به دنیا آمد. در سال‌های ۱۹۰۱ تا ۱۹۰۲ وی به آلمان سفر کرد و نزد یک خانواده آلمانی به عنوان معلم سرخانه مشغول به کار شد.

در همین سال‌ها عاشق یک دختر انگلیسی شد. اما با جواب رد مواجه شد. غم و اندوه این عشق نافرجام را در اشعاری مانند آواز فرد منفور» و آنی» توصیف کرده‌است.

پرونده:Apollinaire Rouveyre 1914.webm
Apollinaire (left) and André Rouveyre, 1914

بین سال‌های ۱۹۰۲ تا ۱۹۰۷ اشعار و داستان‌های کوتاه خود در را مجلات مختلف فرانسوی به چاپ رسانید. در سال ۱۹۱۱ وی متهم به ی از موزه لوور شد به همین علت به مدت یک هفته زندانی شد.

سال ۱۹۱۳ دیوان شعر خود به نام الکل» را به چاپ رساند. در کتاب الکل از زیبایی فصل‌ها، غم‌ها، احساسات و حالت‌های روحی خود سخن گفته‌است به همین علت او را می‌توان آخرین رمانتیک قرن نامید.

در سال ۱۹۱۴ با شروع جنگ جهانی به جبهه رفت اما سرودن شعر را ترک نکرد. جنگ برای او یک فرصت استثنایی شد تا بتواند فرانسوی واقعی» را توصیف کند.

گیوم آپولینر در طول زندگی کوتاه خویش با چندین سبک هنری هم‌زمان شد. او مصادف با ضعف سمبولیسم پس از آن معاصر کوبیسم و طلایه دار سورئالیسم (فراواقع گرایی) شد. در واقع او اولین کسی است که واژه سورئالیسم» را ابداع کرد و از مروجان این سبک بود.

آپولینر چه از نظر ظاهری و چه از نظر محتوا تحت تأثیر کوبیسم بود. با پیکاسو نقاش مشهور این سبک دوستی نزدیکی داشت. این دوستی باعث شد که او مبتکر نوعی کار ادبی – هنری به نام کوبیسم ادبی شد. نقاشی کوبیسم نوعی سبک است که در آن نقاش با اشکال هندسی تصویرسازی می‌کند و سایه‌ها را در کار خود محو می‌کند. آپولینر نیز چون اشعار خود را به اشکال مختلف مانند کروات، انگشتان، قلب، حروف الفبا و … می‌نگاشت و نقطه‌گذاری و علام تها را از آن‌ها حذف می‌کرد وی را خالق کوبیسم ادبی می‌نامند. با این کار وی متون را نسبت به وزن و ریتم انعطاف‌پذیر تر کرده‌است. مضامین و رموز اشعار آپولینر به راحتی از روی شکل ظاهری آن‌ها قابل کشف است. در واقع این‌گونه اشعار وی نوعی اندیشه نگاری به‌شمار می‌آید.

در ۹ نوامبر ۱۹۱۸ در حالی که به علت ضعف از زخم‌هایی که در جنگ برداشته بود و بر اثر همه‌گیری ۱۹۱۸ آنفلوآنزای اسپانیایی در پاریس از دنیا رفت.

الکل‌ها» مجموعه اشعار آپولینر بین سالهای ۱۸۹۸ تا ۱۹۱۳ است و کالیگرام‌ها» که اشعار جنگ و صلح» هستند مهمترین آثار وی هستند.

آثار[ویرایش متنی]

POL COA Wąż.svg
  • الکل‌ها
  • کالیگرام‌ها
  • زن نشسته
  • شاعر مقتول
  • ‌های تیرزیاس
  • نقاشان کوبیست
  • مرتد و شرکا

کد خبر:۹۱۷۹۶۸
تاریخ انتشار:۲۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۹:۳۹14 August 2019

پدر طبیعت ایران بعد از تحمل یک دوره بیماری بامداد چهارشنبه فوت کرد.

به گزارش تابناک» به نقل از مهر، دکتر غلامعلی بسکی»، پزشک و هوادار محیط زیست ایرانی و مؤسس بیمارستان بسکی در گنبدکاووس، بامداد چهارشنبه درگذشت.

وی که به دلیل کهولت سن و بیماری ریوی در بیمارستان بستری بود پس از تحمل یک دوره بیماری سخت، بامداد امروز دار فانی را وداع کرد.

 			 				 					پدر طبیعت ایران درگذشت

دکتر بسکی در چند دهه اخیر فعالیت های گسترده ای را در زمینه حفاظت از طبیعت و محیط زیست انجام داد و به پدر طبیعت ایران معروف است. وی همچنین بنیاد جهانی دکتر بسکی را با عنوان مکتب حرمت حیات با هدف حفظ محیط زیست راه اندازی کرد.

پزشک و فعال محیط زیست بسیاری از اموال خود را صرف امور خیریه کرده بود.

تاسیس بیمارستان و زایشگاه دکتر بسکی، تاسیس مدرسه تیزهوشان و همچنین

پدر طبیعت ایران درگذشت

خانه ریاضی استان گلستان و سرای گاندی (تیزهوشان فقیر در روستاها) و وقف چندین باب منزل مسی در مشهد از جمله فعالیت های دکتر بسکی است.

گفتنی است مراسم تشییع پیکر وی روز جمعه ٢۵ مردادماه راس ساعت ١۴ از بیمارستان دکتر بسکی شروع و ساعت ١۵:٣٠ پس از اقامه نماز در آرامگاه ابدی خویش، در روستای تنگراه به خاک سپرده خواهد شد.

 



لیست اشعار دفتر گیاه و سنگ نه ، آتش

برای مشاهده چند خط ابتدایی هر شعر موس را روی عنوان شعر نگه دارید.
نام شعربازدیدامتیاز

از پس دیوار سال ها

۲۲۶۶3.50

بازگشت

۱۴۲۵3.00

درختی در اندیشه ی من

۱۲۵۸1.00

دولت بیدار

۱۲۷۳3.00

آیینه ای بر سنگ

۱۵۵۷4.50

از بهشت تا دوزخ

۱۸۵۷3.00

از دریچه ی قطار

۱۶۱۱4.25

از مرداب تا دریا

۱۵۲۲0.00

از من تا خورشید

۱۳۵۹1.50

از نقطه تا دایره

۱۵۱۱4.50

اول و آخر این کهنه کتاب

۱۶۶۲3.50

برگ و باد

۱۳۴۳5.00

بشنو از نی

۱۴۲۴4.50

بعد از هر سال

۱۱۵۵5.00

بهار نزدیک

۱۶۷۷3.33

جاده خالی است

۱۷۲۱4.50

جغرافیا

۱۲۰۰3.00

حادثه

۱۱۹۰0.00

حماسه ای در غروب

۲۱۲۱4.50

در انتظار آن چنان روز

۱۵۵۲4.00

در غبار خنده ی خورشید

۱۵۵۵0.00

در کنار پنجره

۱۴۲۰4.50



پزشکان گیل

ماهنامه‌ی جامعه‌ی پزشکی استان گیلان
 

گفت‌وگو با دکتر محمود یوسفی مشهور/ سوءهاضمه و زخم‌های گوارشی/ گفت‌وگو: دکتر رقیه حج‌فروش

بدست پزشكان گیل • ۶ تیر ۱۳۸۹ • دسته: تیتر اول٬ گفت‌وگوی بالینی

میهمان این شماره از گفت‌وگوهای پزشکی ما، دکتر محمود یوسفی مشهور، فوق تخصص بیماری‌های دستگاه گوارش است. با سپاس از ایشان، در انتظار پیشنهادهای شما (درباره‌ی انتخاب میهمان هر شماره، موضوع گفت‌وگو، پرسش‌های قابل طرح و…) هستیم و همچنین امیدواریم نظرات و انتقادات خود را درباره‌ی هر یک از گفت‌وگوهای منتشر شده در این چند شماره با ما در میان بگذارید.

با تشکر از لطف شما که دعوت‌مان را پذیرفتید، موضوع گفت‌وگوی امروز زخم پپتیک است. می‌خواهیم در ابتدا کمی درباره‌ی اتیولوژی (سبب‌شناسی) و شیوع این بیماری و جزییات تئوریک آن بحث کنیم و سپس وارد مباحث کاربردی‌تر شویم.
بیماری اولسر پپتیک یا زخم پپتیک بیماری شایعی است که حدود ۱۰ درصد جمعیت یک جامعه در طول زندگی به آن مبتلا می‌شوند. علت نامگذاری این بیماری این است که در قدیم تصور می‌شد اسید و پپسین در هضم جدار معده یا دوازدهه و ایجاد زخم نقش دارند. البته این دو عامل با مکانیسم‌های پاتوفیزیولوژی بروز زخم ارتباط دارند، اما عللی که باعث بروز این تغییرات می‌شود در چند دهه‌ی اخیر روشن‌تر شده است. از نظر فیزیولوژی تمام مکانیسم‌هایی که باعث تجزیه و هضم مواد غذایی داخل معده ‌شوند به‌طور طبیعی قادر به هضم جدار معده هم هستند. در واقع همان‌طوری که مکانیسم‌های داخل معده قابلیت هضم پروتئین‌های خارجی را دارند، قابلیت هضم جدار معده را هم دارند. بنابراین مکانیسم‌های دفاعی متعددی ایجاد شده تا مواد غذایی داخل معده هضم شوند اما به جدار معده آسیب نرسد. زمانی ‌که تناسب بین مکانیسم‌های دفاعی و عوامل تهاجمی به‌هم بخورد، اختلال در مخاط و زخم در معده یا دوازدهه بروز می‌کند. از طرفی، زخم پپتیک فقط محدود به معده و دوازدهه نیست و ممکن است به‌علت ریفلاکس در مری یا در قسمت‌های دیگری از روده که بافت مشابه معده دارند مثل دیورتیکول مکل، دیده شود ولی اصطلاح زخم پپتیک از نظر تعریف و نامگذاری بیشتر درباره‌ی معده به‌کار می‌رود.
اما در رابطه با اتیولوژی، هر عاملی که تناسب بین سیستم هضم و مکانیسم دفاعی را به‌هم بزند، باعث بروز زخم پپتیک می‌شود. شایع‌ترین عامل هلیکوباکتر پیلوری است که به‌ویژه در منطقه‌ی جغرافیایی ما شایع است. علت دوم، مصرف داروهای ضد التهاب غیراستروئیدی (NSAID) است که بیشتر به‌عنوان مسکن برای دردهای عضلانی- اسکلتی مصرف می‌شود. این دو عامل در کنار هم بیش از ۹۰ درصد موارد زخم پپتیک را ایجاد می‌کنند. از سایر علل می‌توان به شرایطی که در آن ترشح اسید اضافه‌ می‌شود اشاره کرد. از جمله تومورهایی که اسید ترشح می‌کنند یا عواملی که ترشح گاسترین معده را افزایش می‌دهند، ممکن است باعث بروز زخم شوند. عوامل متعدد دیگری نیز وجود دارند که چون نقش آن‌ها در بروز زخم پپتیک بسیار کم و کمتر از یک درصد است، کمتر مورد بحث واقع می‌شوند، از جمله مواردی که در ترشح هیستامین نقش دارند مثل تومورهای خونی که هیستامین ترشح می‌کنند (مثل ماستوسیتوزیس) یا بعضی از ویروس‌ها مثل HSV.

دو عامل هلیکوباکتر پیلوری و مصرف داروهای ضد التهاب غیراستروئیدی (NSAID) بیش از ۹۰ درصد موارد زخم پپتیک را ایجاد می‌کنند

آقای دکتر، وقتی صحبت از بیماری‌های زخم پپتیک می‌کنیم، منظور طیفی از بیماری‌هاست یا بیماری خاصی مدنظر است؟
بله، بیماری زخم پپتیک مجموعه‌ای از علایم است. البته درباره‌ی اولسر یا زخم تعریف استاندارد وجود دارد. زمانی که میزان آسیب مخاطی از ناحیه‌ی پروپریا رد شود زخم (اولسر) ایجاد می‌شود. اما کمتر از آن سایش یا اروزیون (Erosion) گفته می‌شود که البته تفاوت این دو فقط در بافت‌شناسی و آسیب‌شناسی (هیستولوژی و پاتولوژی) مشخص خواهد شد. عوامل متعددی باعث ایجاد اروزیون یا زخم در معده و دوازدهه می‌شوند. در بیماران بستری ناشی از حوادث عروق مغزی، جراحی‌های سنگین، سوختگی و افرادی که دچار استرس شدید و سنگین می‌شوند، آسیب، اروزیون یا زخم در مخاط دیده می‌شود. علت بروز مشکل در این موارد تغییر در مکانیسم‌های دفاعی و تهاجمی است. وقتی جریان خون در احشا کاهش پیدا کند. از طرفی ترشح اسید هم افزایش ‌یابد، توازن به‌هم می‌خورد و اروزیون و زخم ایجاد می‌شود. آسیب می‌تواند از یک التهاب و اروزیون ساده تا یک زخم وسیع که منجر به عارضه‌هایی چون فیبروزیس، تنگی، خونریزی و حتی سوراخ‌شدگی (Perforation) می‌شود متفاوت باشد که دو مورد آخر خود را به‌صورت شکم حاد جراحی نشان می‌دهد.



هـر کُـجـا مــرز کــشـیـدند، شمـا پُـل بـزنید-نجیب بارور-دکلمه رضا پیربادیان

هر کجـــا مـــرز کشیدند،  شمـــا پُل بزنید

حرف "تهران" و "سمرقند" و "سرپُل" بزنید

هرکه از جنگ سخن گفت، بخندید بر او

حرف از پنجـــره ی  رو به تحمــل بزنید

نه بگویید، به بت‌های ی نه، نه!

روی گــور همه ی تفرقـــه‌ها گُل بزنید

مشتی از خاک "بخارا" و گِل از "نیشابور"

با هم آرید و به مخروبــه ی "کابل" بزنید

دختران قفس‌ افتاده ی "پامیــر" عزیز

گُلی از باغ خراسان به دوکاکل بزنید

جام از "بلخ" بیارید و شراب از "شیراز"

مستی هر دو جهـان را به تغزل بزنید

هرکجــــا مرز. -ببخشید که تکرار آمد

فرض بر این که- کشیدند، دوتا پُل بزنید

نجیب بارور


علی تراب جهرمی


پرش به ناوبریپرش به جستجو
علی ترابی جهرمی
خواجه ملا علی ترابی جهرمی.jpg
زادروز۱۲۶۲ خورشیدی 
جهرم
درگذشت۱۳۱۱ خورشیدی
شیراز
آرامگاهشیراز
نام‌های دیگرخواجه علی ترابی جهرمی
لقبتراب

خواجه ملا علی ترابی (تراب) جهرمی از شاعران ایرانی است. وی در سال ۱۲۶۲هجری شمسی زاده شد و در سال ۱۳۱۱هجری شمسی در شهر شیراز درگذشت و در همان‌جا به خاک سپرده شد. تخلص وی در شاعری، تراب» بوده‌است.[۱]

زندگی[ویرایش متنی]

وی در کوی مصلی جهرم زندگی می‌کرده‌است و نزدیک به هزار بیت شعر سروده‌است. قطعه شعر زیر از ایشان می‌باشد:[۲]



خانه » همایش » علوم انسانی » ادبیات، فرهنگ (برگه 2)

ادبیات، فرهنگ


پنجمین همایش ملی پژوهش های نوین در حوزه زبان و ادبیات ایران (با رویکرد فرهنگ مشارکتی)، بهمن ۹۷

فراخوان مقاله پنجمین همایش ملی پژوهش های نوین در حوزه زبان و ادبیات ایران (با رویکرد فرهنگ مشارکتی)، آذر ۹۷، خانه فرهنگ مشارکتی ایران

برگزار کننده: خانه فرهنگ مشارکتی ایران
تاریخ برگزاری:  30 بهمن 1397
ارسال اصل مقالات:  15 بهمن 97
اطلاعات تکمیلی همایش »


فراخوان مقاله اولین همایش ملی ادبیات داستانی و ترجمه، اسفند ۹۷، دانشگاه آزاد اسلامی سپیدان ، دانشگاه آزاد اسلامی شیراز

برگزار کننده: دانشگاه آزاد اسلامی سپیدان ، دانشگاه آزاد اسلامی شیراز
تاریخ برگزاری: 4 و 5 اسفند 1397
ارسال چکیده مقالات: 25 بهمن 97
ارسال اصل مقالات:  27 بهمن 97

    • احمدرضا نظری چروده
    ۱۵
    آبان

    چهاردهمین گردهمایی بین المللی انجمن ترویج زبان وادب فارسی، مهر ۹۸

    فراخوان مقاله چهاردهمین گردهمایی بین المللی انجمن ترویج زبان وادب فارسی، مهر ۹۸، انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ، دانشگاه ارومیه

    برگزار کننده: انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ، دانشگاه ارومیه
    تاریخ برگزاری: 16 الی  مهر 1398
    ارسال چکیده مقالات: 20 فروردین 98
    ارسال اصل مقالات: 1 خرداد 98
    • احمدرضا نظری چروده
    ۰۶
    بهمن



    ابوالقاسم غفاری

     دانشنامهٔ آزاد
    پرش به ناوبریپرش به جستجو
    ابوالقاسم غفاری
    زادروز۲۵ خرداد ۱۲۸۶
    پدر و مادرتهران
    مرگ۱۴ آبان ۱۳۹۲ (سن ۱۰۶ سالگی)
    آمریکا
    ملیتایرانی
    پیشهفیزیکدان، ریاضیدان
    دانشگاهامپریال کالج
    دلیل سرشناسیاستاد دانشگاه تهران، پژوهشگر ناسا و مؤسسه ملی فناوری و استانداردها

    ابوالقاسم غفاری (زادهٔ ۲۵ خرداد ۱۲۸۶ در سرچشمه، تهران - درگذشتهٔ ۱۳۹۲ در ایالات متحده آمریکا)، دانشمند حوزهٔ علوم ریاضی، فیزیک و صنعت فضا بود. او، نخستین ایرانی شاغل در سازمان فضایی ایالات متحده (ناسا) بوده‌است.

    او سال‌ها مشغول پژوهش‌هایی در حوزهٔ علوم ریاضی و فیزیک بوده که همکاری با آلبرت اینشتین در مرکز مطالعات پیشرفته‌ی پرینستون در نیوجرسی ایالات متحده بر روی نظریهٔ وحدت میدان» (Grand Unification Theory) و الکترومغناطیس، از برجسته‌ترین این پژوهش‌ها ست.

    او پس از خواندن ریاضیات در مدرسه دارالفنون، به فرانسه رفته و دکترای ریاضیات و فیزیک را در سال ۱۹۳۶ از دانشگاه سوربن دریافت کرد. از ۱۹۳۷ تا ۱۹۳۹ در دائره جفرافیای سازمان ارتش مشغول بود. در جلسه دفاع تز او در پاریس محمدعلی مجتهدی گیلانی و غلامحسین صدیقی حضور داشتند. از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ استاد دانشسرای عالی شد اما به عنوان استاد مدعو در کینگز کالج حضور یافت. در ۱۹۵۰ با بورس فولبرایت به دانشگاه هاروارد رفت. پس از یک سال به مؤسسه مطالعات پیشرفتهٔ دانشگاه پرینستون منتقل شد. در ۱۹۵۲ به دانشکده علوم دانشگاه تهران بازگشت اما چون محیط را برای تحقیق و پرورش آزاد فکر مناسب نمی‌دید در ۱۹۵۶ میلادی / ۱۳۳۵ خورشیدی به آمریکا بازگشت و ریاضیدان ارشد بنیاد ملی استاندارد آمریکا شد. پس از تأسیس ناسا در ۱۹۵۸، با هیو درایدن آشنا شد که چندی بعد به سمت معاون ناسا برگزیده شد و همو بود که غفاری را برای برنامه مسیریابی آپولو به ناسا دعوت کرد. همکاری وی با ناسا در ۱۹۷۱ خاتمه یافت و در ۱۹۷۲ به ایران برگشت.

    استاد غفاری روز سه شنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲ در ساعت ۱۰ و ۵۵ دقیقه شب در سن ۱۰۶ سالگی درگذشت.[۱]


    علی‌اشرف صادقی

    از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
    پرش به ناوبریپرش به جستجو
    علی‌اشرف صادقی
    Sadeghi.jpg
    علی‌اشرف صادقی
    متولد۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۰ (۷۷ سال)
    قم، ایران
    محل زندگیتهران
    شهروندایرانی
    ملیتایرانی
    رشته فعالیتزبان‌شناسی
    محل کاردانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
    فرهنگستان زبان و ادب فارسی (عضو پیوسته)
    جوایزکتاب سال جمهوری اسلامی ایران

    علی‌اشرف صادقی (زادهٔ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۰ در قمزبان‌شناس ایرانی، استاد بازنشستهٔ دانشگاه تهران و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. او به‌عنوان چهرهٔ ماندگار در حوزهٔ ادبیات معرفی شده‌است.

    از راست: مصطفی عاصی، مجتبی منشی‌زاده، علی‌اشرف صادقی، یحیی مدرسی و محمد دبیرمقدم در اولین همایش نحو انجمن زبان‌شناسی ایران، بهمن ۱۳۹۰
    از راست: علی‌اشرف صادقی، سعید حمیدیان و داریوش آشوری، سمینار نگارشفارسی، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۱

    زندگی[ویرایش متنی]

    صادقی در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۰ در خانواده‌ای مذهبی در قم به‌دنیا آمد. پدرش معلم و پدربزرگش، اشرف‌الواعظین، واعظ بود. پدرِ پدربزرگش نیزمجتهد بود. صادقی، پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه در قم، در ۱۳۳۸ به دانشگاه تهران رفت و در ۱۳۴۱ لیسانس ادبیات فارسی گرفت. وی در ۱۳۴۲ به دانشگاه سوربن در فرانسه رفت و در آنجا در رشتهٔ زبان‌شناسی عمومی ادامهٔ تحصیل داد و در سال ۱۳۴۶، پس از اخذ مدرک دکتری به ایران بازگشت.


    درباره محمد غلامرضایی

    درباره محمد غلامرضایی

    محمدغلامرضایی نیز از آن دسته استادان نمونه ادبیات فارسی است كه با وسواس و دقت علمی در انتخاب موضوع, كتاب های مؤثر و مفیدی را در اختیار دانشجویان قرار داده است او با بازآفرینی و تئوریك ساختن مباحث مهم از قبیل ۳۰ قصیده خاقانی, سبك شناسی نثر و توانسته است مفاهیم كلیدی ادبیات فارسی را تشریح و تبیین كند و این مهم از عهده او ساخته است

    محمدغلامرضایی

    ▪ متولد: ۱۳۳۱ خور بیابانك (استان اصفهان)

    ▪ دیپلم: ادبی ۱۳۴۹ یزد

    ▪ كارشناسی زبان و ادبیات فارسی ۱۳۵۳ تهران دانشگاه تربیت معلم

    ▪ كارشناسی ارشد زبان ادبیات فارسی ۱۳۵۵ تهران پژوهشكده فرهنگ ایران

    ▪ دكترای زبان و ادبیات فارسی ۱۳۵۹ تهران دانشگاه تهران

    ▪ 


    زندگی خودنوشت؛ دکتر حسن انوری (1)

    بخش اول: از روستا» تا شهر»
    اسم پدربزرگ من گل‌محمد بود، ساکن روستای دورباش در چهارکیلومتری تکاب (تکان‌تپه سابق). گل‌محمد کشاورزی می‌کرد،‌ باغ داشت و علاوه بر آن سراجی هم می‌کرد. زین اسب می‌ساخت و اسب نعل می‌کرد. گل‌محمد در روزگار کودکی پدرم، علی‌اصغر، درگذشته بود. نیای مادریم، ملانقی، در کسوت ان بود. در زمان رضاشاه با مسئله کشف حجاب مخالفت کرده و مورد غضب واقع شده بود. مادرم، طاهره، تحت سرپرستی او خواندن و نوشتن و مقدماتی از معلومات را یاد گرفته بود. از این رو جزء معدود ن باسواد تکاب به شمار می‌رفت.
     
    پدرم در ۱۲۷۸ هجری شمسی در دورباش زاده شده بود. تحت سرپرستی برادر بزرگش به مکتب‌خانه رفته، خواندن و نوشتن آموخته بود. در اواخر دوره قاجاریه از دورباش به تکاب آمده، دکانی دایر کرده بود. جوان بااستعدادی بوده که توانسته بود در اندک‌مدتی به کسب خود رونق بخشیده با بزرگان منطقه ارتباط پیدا کرده باشد. در سفرهایی که به شهرها کرده بود، زود آداب شهرنشینی و تجدد را فرا گرفته بود. بسیار تمیز و منظم و خوش‌لباس بود. کفشش همیشه واکس‌زده بود. در زمستان‌ها که کوچه‌ها پر گل و لای می‌شد، روش کفش گالش می‌پوشید.
     
      عبدالله در شور ایمان و روشنای عقل همراه من بود. اما روشنای عقل من براثر مطالعه روزبه‌روز فزونی می‌گرفت و نتیجه آن شد که راهی پیدا کنم که به متون اصلی مذهبی راهی یابم. از این‌رو به فکر افتادم عربی بخوانم و چه کسی بهتر از حسن نوعی می‌توانست. به من عربی یاد بدهد. حسن نوعی، معلم کلاس پنجم ابتدایی در دبستان محمدیه بود. تنها دبستان تکاب که من گواهی‌نامه ششم ابتدایی را از آن گرفته بودم. مردی بود بسیار مهذّّب در ظاهر و باطن پاک. ایمان مجسم بود. […]
     


    پارسا یعقوبی جنبه سرائی

    صفحه نخست/پارسا یعقوبی جنبه سرائی
    پارسا یعقوبی جنبه سرائی

    نام و نام خانوادگیپارسا یعقوبی جنبه سرائی
    شغلعضو هیئت علمی دانشگاه کردستان / دانشکده ادبیات و زبان های خارجی / گروه زبان و ادبیات فارسی
    تحصیلاتدکترای تخصصی / زبان و ادبیات فارسی
    وبسایت
    پست الکترونیک

    محمد دبیرسیاقی


    پرش به ناوبریپرش به جستجو
    سید محمد دبیرسیاقی
    زادروز۴ اسفند ۱۲۹۸ (۹۹ سال)
    محلهٔ گلبن قزوین
    درگذشت۱۶ مهر ۱۳۹۷[۱]
    قزوین
    محل زندگیتهران، قزوین
    ملیتایرانی
    تحصیلاتدکتری زبان و ادبیات فارسی
    دانش‌آموختهٔدانشگاه تهران
    استادبدیع‌امان فروزانفر
    پیشهپژوهشگر ادبی و تاریخی، شاعر، استاد دانشگاه
    سال‌های فعالیتاواسط دههٔ ۱۳۲۰-۱۳۹۷
    نقش‌های برجستهاستاد دانشگاه، پژوهنده و مصحح متون کهن پارسی
    دیناسلام
    مذهبشیعه
    والدینمادر:دختر میرزاآقاخان مستوفی، فرزند میرزا ابوالقاسم ملاباشی و پدر: سید باقر، فرزند سید سیاق دبیرسیاقی
    جایزه‌هاجایزه بنیاد موقوفات محمود افشار در سال ۱۳۷۰
    جشن‌نامه سید محمد دبیرسیاقی- مجلهٔ بخارا، شمارهٔ ۱۱۷

    سیدمحمّد دبیرسیاقی (زادهٔ ۴ اسفند ۱۲۹۸ خورشیدی[۲] در قزوین، درگذشتهٔ سحرگاه ۱۶ مهر ۱۳۹۷ در قزوین)[۳] پژوهشگر، نویسنده، شاعر، مدرس ادبیات فارسی و مصحح متون کهن پارسی است. وی در مؤسسه لغت‌نامه دهخدا و مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی مشغول بکار بوده و مصحح بسیاری از متن‌های کهن فارسی است.[۴][۵][۶] دبیرسیاقی تاکنون نزدیک به ۸۰ متن ادبی و تاریخی را تصحیح و منتشر کرده‌است،[۷][۸][۹] که از میان آن‌ها می‌توان شاهنامه فردوسی، دیوان منوچهری، نزهةالقلوب، فرهنگ سُروری و سلطان جلال‌الدین خوارزمشاه و تصحیح لغت فرس اسدی طوسی را نام برد.[۱۰] او میان سال‌های ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۴ در گردآوری لغت‌نامه با علی‌اکبر دهخدا همکاری داشت. از آن پس همکاری او با مؤسسه لغت‌نامه دهخدا و مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی تا ۱۳۵۹ - که کار این اثر به پایان رسید- پی گرفته شد.[۱۱] کار بزرگی که دبیرسیاقی در دست داشت، نوشته لغت‌نامه فارسی است که تاکنون برخی از مجلدهای آن چاپ شده‌است.

    سرگذشت[ویرایش متنی]

    محمد دبیرسیاقی در محله گلبن قزوین به دنیا آمد. پدرش سیدباقر فرزند سیدسیاق از خوش‌نویسان مشهور زمان خود و مادرش، دختر میرزا آقاخان مستوفی فرزند میرزا ابوالقاسم ملاباشی از مجتهدان عصر ناصری بود.[۱۲]

    محمد دبیرسیاقی پس از دوره ابتدایی، دوره اول متوسطه را در دبیرستان شاهپور (امید) قزوین به اتمام رسانید.[۱۳] وی پس از گرفتن دیپلم در سال ۱۳۱۸ وارد دانشگاه تهران شد. ایشان در سال ۱۳۲۴ دکتری ادبیات فارسی خود را از دانشگاه تهران دریافت کرد و در سال ۱۳۲۵ به عضویت انجمن بین‌المللی ایران‌شناسی درآمد و سالها به تدریس در دانشگاه تهران و مدتی نیز به تدریس در دانشگاه‌های چین و مصر پرداخت.[۱۴] دبیرسیاقی تا زمان بازنشستگی در سال ۱۳۵۳، در استخدام وزارت دارایی بود.

    علامه دهخدا در نواری صوتی از وی به‌عنوان جوانی کوشا در تنظیم لغت‌نامه یاد کرده‌است.[۱۵] دبیرسیاقی از ۱۳۵۷ تا زمان فوت عضو هیئت علمی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بود.

    محمد دبیرسیاقی همچنین تا پایان عمر در زادگاه خود، قزوین، به پژوهش و آموزش زبان پارسی ادامه داد[۱۶] و در دانشگاه بین‌المللی امام خمینی قزوین به آموزش زبان فارسی به دانشجویان اشتغال داشت.

    وی در ۱۶ مهرماه ۱۳۹۷ درگذشت و پیکرش در بهشت فاطمی قزوین به خاک سپرده شد.


    بنیان‌گذار مرکز ایران‌شناسی در آمریکا درگذشت

    خبر آنلاین : احسان یارشاطر، استاد زبان و ادبیات فارسی، بنیان‌گذار مرکز مطالعات ایران‌شناسی و سرویراستار دانشنامه ایرانیکا، روز گذشته در سن ۹۸ سالگی درگذشت.

     احسان یارشاطر، استاد سابق دانشگاه تهران، بنیان‌گذار مرکز مطالعات ایران‌شناسی و استاد بازنشسته مرکز مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیا (نیویورک) دیروز (شنبه دهم شهریور) درگذشت.

    این استاد زبان و ادبیات فارسی که متولد سال ۱۲۹۹ در شهر همدان بود، علاوه بر سرویراستاری دانشنامه ایرانیکا، ویراستاری سه مجلد از تاریخ ایران کمبریج را هم به عهده داشت. او همچنین نویسنده چندین جلد کتاب تاریخ ادبیات ایران است.

    در کارنامه ادبی یارشاطر، تلاش برای ترجمه آثار معتبر ادبی جهانی به فارسی و برگردان آثار ادبیات کلاسیک فارسی به زبان‌های دیگر به چشم می‌خورد.

     


    دانشنامه ایرانیکا

    از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
    پرش به ناوبریپرش به جستجو
    دانشنامهٔ ایرانیکا 
    Encyclopædia Iranica
    نویسنده۱۲۰۰ مشارکت‌کننده
    ویراستارسرویراستار: التون دانیل
    تیم ویراستار: احمد اشرف
    نیکلاس سیمز-ویلیامز
    کریستوفر برونر
    محسن آشتیانی
    منوچهر کاشف
    کیومرث قرقلو
    ستی رضوی
    حورا یاوری
    حبیب برجیان
    داگمار ریدل
    ناشرBibliotheca Persica Press[۱]
    تاریخ نشر۱۹۸۵ تاکنون
    شابک۱۵۶۸۵۹۰۵۰۴
    موضوعایران‌شناسی
    سبکدانشنامه
    زبانانگلیسی

    دانشنامهٔ ایرانیکا (به لاتینEncyclopædia Iranica) یک پروژهٔ گروهیِ بین‌المللی و بزرگ‌ترین و جامع‌ترینِ پروژهٔ ایران‌شناختی است[۲] که به سردبیریِ احسان یارشاطر و شورای ویراستاران، که از پژوهشگران بین‌المللی برجسته در زمینهٔ مطالعات ایران هستند، در دانشگاه کلمبیا در نیویورک،ایالات متحدهٔ آمریکا، در حال انتشار است. از ابتدای فعالیت این دانشنامه یارشاطر سردبیر این دانشنامه بود ولی از ابتدای سال ۲۰۱۷ میلادی، التون دانیل به سردبیری این دانشنامه منصوب شده‌است. شورای ویراستاران متشکل از ۳۸ پژوهشگر برجستهٔ بین‌المللی از دانشگاه‌ها و مراکز علمی مختلف است که در زمینهٔ خاصی از مطالعات ایرانی صاحب‌نظرند و وظیفهٔ آن‌ها کمک به سردبیر برای انتخاب عنوان مدخل‌ها، گزینش نویسندگان هر مدخل و تهیهٔ اصول کلی برای نوشتن مدخل‌ها در زمینهٔ مورد تخصص‌شان است.[۳]

    این دانشنامه به بررسی تاریخ و تمدن ایران در خاورمیانه، قفقاز، آسیای مرکزی و شبه‌قارهٔ هند می‌پردازد و همهٔ جنبه‌های تاریخ و فرهنگ ایران از جمله ادبیات و زبان‌های ایرانی را پوشش می‌دهد.[۳]

    پیشینه[ویرایش متنی]

    هنگامی که ویرایش دوم دانشنامه اسلام منتشر شد، احسان یارشاطر از برنارد لوئیس (یکی از ویراستاران ویرایش دوم دانشنامهٔ اسلام) پرسیده بود که چرا مدخل‌های دانشنامه اسلام در رابطه با ایران (مثل مدخل احمدشاه قاجار) این قدر کم محتوا است؟» و لوئیس پاسخ داد که با نظر یارشاطر موافق بوده و علت آن‌ها مخالفت با ایران‌شناسی نیست بلکه کمبود پژوهشگر در زمینهٔ موضوعات ایران‌شناسی است. یارشاطر می‌گوید به همین خاطر ایدهٔ نوشتن دانشنامه‌ای برای خود ایرانی‌ها به ذهنش خطور کرد تا مطالبی که برای خود ایرانی‌ها مهم است، در این دانشنامه ثبت گردد.[۴]

    یارشاطر در سال ۱۹۶۹ میلادی کوشید تا دانشنامهٔ اسلام به زبان فارسی ترجمه شود ولی به‌دلیل آنکه در مورد بسیاری از موضوعات مربوط به ایران، اطلاعات این دانشنامه را ناکافی می‌دانست، در سال ۱۹۷۵ میلادی دانشنامه‌ای جدید را که ترجمه‌ای از دانشنامهٔ اسلام به‌همراه مدخل‌هایی تألیفی بود تحت عنوان دانشنامهٔ ایران و اسلام منتشر کرد که تا فعالیت آن تا جلد دهم ادامه یافت ولی با پیروزی انقلاب اسلامی ایران ادامهٔ کار متوقف شد و آخرین جلد آن را در سال ۱۹۸۰ میلادی منتشر کرد.

    یارشاطر پیش‌تر در سال ۱۹۷۲ میلادی تصمیم گرفته‌بود تا دانشنامه‌ای دربارهٔ ایران و به زبان انگلیسی منتشر کند و به همین منظور با اختصاص ۲ میلیون دلار بودجه توسط امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر وقت ایران، کار دانشنامه را آغاز کرد[۵] و آن را دانشنامهٔ ایرانیکا نام نهاد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ادامهٔ تدوین آن در ایالات متحده آمریکا دنبال گردید.[۶]

    حامیان و ویراستاران[ویرایش متنی]

    حامیان مالی این دانشنامه دانشگاه کلمبیا و موقوفه ملی علوم انسانی هستند. این دو بنیاد پس از ده سال تأمین این پروژه، ادامهٔ کمک مالی را منوط به کمک مالی از داخل ایران کردند.[۷]

    احسان یارشاطر تا پایان سال ۲۰۱۷ میلادی سرویراستار ایرانیکا بود ولی اکنون التون دانیل جانشین وی شده‌است. هیئت ویراستاران (شامل افرادی چون احمد اشرف و نیکلاس سیمز ویلیامز) و بیش از ۴۰ ویراستار (همانند ویلیام چیتیک) و ۱۶۵۰ پژوهنده، در تکمیل این دانشنامهٔ بزرگ مشارکت دارند.[۸]

    جلدهای دانشنامه[ویرایش متنی]

    نخستین دفتر از دانشنامه در سال ۱۹۸۲ میلادی منتشر شد و نخستین جلد آن شامل ۸ دفتر در سال ۱۹۸۵ انتشار یافت. ۱۶ جلد دانشنامهٔ ایرانیکا تا سال ۲۰۱۲ منتشر شد. ۵ جلدِ اولِ دانشنامه هرکدام دارای ۸ جزوه[۹] بودند، ولی از جلد ۶ به‌بعد، هر جلد دارای ۶ دفتر است که هر ۴ ماه یک دفتر و هر ۱۸ ماه یک جلد از دانشنامه انتشار می‌یابد. همهٔ مدخل‌های چاپ‌شده به‌صورت آنلاین از طریق وبگاه www.iranicaonline.org در دسترس‌اند و افزون بر آن، حدود ۹۰۰ مدخلِ چاپ‌نشده -که در جلدهای بعدیِ دانشنامه چاپ خواهند شد- نیز به‌صورت آنلاین قابل دریافت‌اند.[۳]

    دانشنامهٔ ایرانیکا، با هدف بیشترین دسترسی برای خوانندگان در سطح جهانی، به زبان انگلیسی منتشر می‌شود و احتمالاً تا زمانی که دانشنامه به پایان حرف Z برسد، تعداد جلدهای آن ۴۵ خواهد بود.[۱۰]

    حرف (آغاز و انجام مدخل‌ها)سال انتشاررومیشمارهٔ جلد
    ĀB – ANĀHID۱۹۸۵I۱
    ANĀMAKA – ĀṮĀR AL-WOZARĀʾ۱۹۸۷II۲
    ĀTA – BEYHAQI۱۹۸۹III۳
    BĀYJU – CARPETS۱۹۹۰IV۴
    CARPETS – COFFEE۱۹۹۲V۵
    COFFEEHOUSE – DĀRĀ۱۹۹۳VI۶
    DĀRĀ(B) – EBN AL-AṮIR۱۹۹۶VII۷
    EBN ʿAYYĀ – EʿTEŻĀD-AL-SALṬANA۱۹۹۸VIII۸
    ETHÉ – FISH۱۹۹۹IX۹
    FISHERIES – GINDAROS۲۰۰۱X۱۰
    GIŌNI – HAREM I۲۰۰۳XI۱۱
    HAREM I – ILLUMINATIONISM۲۰۰۴XII۱۲
    ILLUMINATIONISM – ISFAHAN۲۰۰۶XIII۱۳
    ISFAHAN IX – JOBBĀʾI۲۰۰۸XIV۱۴
    KAḠARI, SAʿD-AL-DIN۲۰۱۱XV۱۵
    KASHAN – KAI, ABU ʿAMR MOḤAMMAD۲۰۱۲XVI۱۶

    عناوین ترجمه‌شده به فارسی[ویرایش متنی]

    تاکنون مقالاتی از این دانشنامه توسط انتشارات امیرکبیر و زیر نظر پیمان متین، با عنوان از سِری مقالات دانشنامهٔ ایرانیکا به فارسی منتشر شده‌اند: انقلاب مشروطه، پوشاک در ایران‌زمین، ادبیات داستانی در ایران، خوشنویسی و تاریخ روابط ایران و آلمان.

    همچنین، مقالات حوزهٔ ماد نیز تحت عنوان تاریخ ماد به‌گزارش دانشنامهٔ ایرانیکا توسط انتشارات دانشگاه شهید چمران اهواز با ترجمهٔ شهرام جلیلیان و محمد حیدرزاده منتشر شده‌است.



    لیوان آب کرفس
    خواص کرفس ، رفع گرفتگی رگ قلب
    خواص کرفس لیست بلند بالایی دارد. خواص درد معده را تسکین می دهد، فشار خون را تنظیم می کند و بوی بد دهان را از بین می برد. برگ و آب کرفس چاقی و آرتروز را درمان می کند و گرفتگی رگهای فلب را برطرف.

    نکاتی مفید از خواص کرفس که بهتر است بدانید.

     خواص کرفس

    خواص کرفس

    خواص کرفس بسیار است چنانچه کرفس را سلطان سبزی ها می نامند. در میان هزاران خواص کرفس می توان درمان انواع بیماری های داخلی و پوستی را به دست آورد . فواید برگ و آب کرفس برای تناسب اندام و زیبایی در سرتاسر جهان شناخته و مورد استفاده قرار می گیرد. در اینجا لیستی از خواص و فواید کرفس و آب کرفس برای درمان انواع بیماری ها و سلامت بدن را به شما معرفی می کنیم.

    تمام خواص کرفس

    خوردن کرفس شما را از دردهای معده، فشار خون بالا، بوی بد دهان، یبوست، ناراحتی های اعصاب، عفونت مجاری ادراری، آرتروز، روماتیسم نجات می دهد.

    پیشینیان کشورمان در گذشته به کرفس، اسامی دیگری نسبت می دادند و این گیاه به کرسب یا کرفش معروف بود اما با گذشت زمان این اسامی تغییر یافته و این روزها همگی آن را با نام کرفس می شناسیم. کرفس انواع متفاوتی مثل ریشه ای، برگی، دمبرگی، آبی و کرفس مشک دارد.

    کرفس گیاهی از خانواده ی چتریان است و در سراسر جهان می روید. کرفس سرشار از ویتامین B6، منیزیم، کلسیم و فسفر است. ویتامین های A و K، پتاسیم، منگنز و فیبر غذایی از دیگر مواد مفید موجود در کرفس هستند.

    کرفس چربی اشباع شده وکلسترول بسیار پایینی دارد. این گیاه را می توان تا هفت هفته در دمای 0 تا 2 درجه ی سانتی گراد نگه داشت؛ گیاه در این شرایط خواص غذایی خود را حفظ می کند.

    برگ کرفس حاوی مقدار قابل توجهی ویتامین A  (بتاکاروتن) است در حالی که ساقه کرفس منبع ویتامین هایB6,B2,B1 ویتامین C و همچنین پتاسیم، اسید فولیک، کلسیم، منیزیوم، آهن، فسفر، سدیم و چند نوع از اسیدهای امینه ضروریست. هورمونهای گیاهی موجود در گیاه کرفس به همراه روغن های ضروری آن نه تنها طعم معطری به کرفس می دهند، بلکه در کنار بقیه املاح و ویتامین ها کرفس را به معجونی تبدیل می نمایند که در حقیقت می تواند داروی هردردی باشد.

    کرفس

    فواید فوق العاده مصرف کرفس

    کرفس حداقل هشت ترکیب ضد سرطانی را در خودش جای داده است و از رشد تومورهای سرطانی پیشگیری می کند و می تواند تخریب ناشی از رادیکال های آزاد را به حداقل برساند.

    گیاه کرفس منبعی فوق العاده از ویتامین ث است. این ویتامین به تقویت سیستم ایمنی بدن کمک می کند. مصرف سبزیجات و میوه های غنی از ویتامین ث می تواند علایم سرماخوردگی را کاهش دهد یا از شدت این بیماری بکاهد. بیش از 20 نتیجه تحقیقاتی معتبر نشان می دهد که ویتامین ث بهترین ویتامین برای جنگ با سرماخوردگی است و همینطور با تخریب ناشی از رادیکال های آزاد مقابله می کند.

    کرفس به طور طبیعی ملین خوبی است و برای درمان یبوست داروی گیاهی موثری به شمار می رود. بنابراین به افراد مبتلا به یبوستتوصیه می شود در این فصل بیش از هر چیز کرفس بخورند.

    خواص کرفس  برای لاغری

    از جمله فواید کرفس و آب کرفس میتوان به کاهش وزن و لاغری اشاره کرد. اگر اضافه وزن دارید به جای دنبال کردن رژیم های سفت و سخت در روز چندبار آب کرفس بخورید. بدین ترتیب اشتهای شما برای خوردن شیرینی جات و غذاهای چرب و سنگین کم می شود و به تدریج با مصرف غذای کمتر به وزن دلخواهتان می رسید.

      رادیکال های آزاد می توانند با اکسیداسیون کلسترول احتمال بروز حمله قلبی و سکته مغزی را افزایش دهند. بنابراین مصرف ویتامین ث در سلامت قلب و عروق تاثیرگذار است و شما را از بیماری های قلبی، سکته و سرطان دور نگه می دارد. پس میتوانیم نتیجه بگیریم که یکی دیگر از خواص کرفس کاهش ابتلا به حمله قلبی و سکته مغزی ست.

    یکی دیگر از خواص کرفس کاهش فشار خون است پس اگر نگران بالارفتن فشار خونتان هستید بهتر است بدانید که کرفس پتانسیل کاهش فشار خون را هم دارد و در طب سنتی چینی ها به عنوان داروی ضدفشار خون تجویز می شده است. تحقیقات اخیر دانشمندان هم این خاصیت کرفس را تایید می کند.

    اگر مدام عصبی هستید و به قرص های آرامش بخش پناه می برید بهتر است کرفس را بیشتر در برنامه غذایی تان بگنجانید.از دیگر خواص کرفس میتوان به آرامش بخش بودن آن اشاره کرد.

     در واقع کرفس ترکیبی را در خود جای داده که می تواند به آرامش ماهیچه های اطراف سرخرگ ها کمک کرده و به آنها اجازه می دهد کمی گشاد شوند. وقتی داخل سرخرگ ها فضای بیشتری وجود داشته باشد، خون می تواند با فشار کمتری به جریان درآید. این یکی از خواص کرفس است که سبب پایین آمدن سطح هورمون استرس هم می شود و استرس یکی از عوامل بالارفتن فشار خون است.

     

    خانم های باردار، کرفس نخورند!

    شاید بعضی افراد تصور می کنند هیچ یک از سبزیجات در دوران بارداری نمی توانند مضر باشند. درحالی که این تصور اشتباه است. گیاه مفیدی مثل کرفس با وجود خواص شگفت انگیز، در دوران حاملگی برای خانم ها ممنوع است چراکه ممکن است خوردن آن باعثسقط جنین یا به وجود آمدن نقص عضو شود. این در حالی است که افراد مبتلا به بیماری سنگ کلیه نباید از خوردن کرفس غافل شوند چون این گیاه، سموم بدن را از بین می برد، به علاوه برای کلیه های شما یک سنگ شکن طبیعی به حساب می آید.

     

    خواص کرفس و فواید آب کرفس

    یک راه خیلی خوب برای استفاده بیشتر از خواص کرفس این است که آب آن را بگیرید و با آب هویج مخلوط کنید. این آبمیوه بسیار مقوی است و شما را حسابی سرحال می کند. به ویزه اگر ورزش می کنید بهتر است بعد از پایان فعالیت بدنی یک لیوان آب کرفس بخورید چون آب از دست رفته بدن شما را به سرعت احیا می کند و سرشار از مواد معدنی است. از ساقه ها و برگ های کرفس برای تهیه سوپ استفاده کنید یا آنها را به سالاد اضافه کنید. ضمن اینکه آب کرفس به تناسب اندام هم کمک می کند.

    پزشکان تغذیه نوشیدن آب کرفس را به بیماران مبتلا به دیابت توصیه می کنند و حتی کسانی که از یبوست رنج می برند، می توانند از آب کرفس به عنوان یک ملین طبیعی بهره ببرند. همچنین ویتامین های موجود در کرفس، پوست شما را شفاف و لکه های کدر سطح پوست تان را کمرنگ می کند. آب کرفس برای مبتلایان به فشار خون هم توصیه می شود. کافی است نوشیدن آب کرفس چند بار در هفته را از یاد نبرید. این سبزی شگفت انگیز با کاهش فشار خون شما، آن را به حد متعادل می رساند و باعث افت فشار و ضعف نخواهد شد.

    کرفس و آب کرفس

     تاثیر فوق العاده کرفس بر چربی سوزی

    استفاده از آب بعضی از سبزی ها به خصوص آب کرفس، جعفری یا شوید برای کاهش وزن مرسوم است، آب سبزی ها باعث لاغری نمی شود و تنها به دلیل داشتن مقدار زیاد فیبر و آب فراوانی که دارند، جذب برخی از چربی ها را کاهش می دهد.

     مصرف آب سبزی، باعث دفع مقداری آب نیز می شوند که این امر به فرد حس خوشایندی می دهد و گمان می کنند که کاهش وزن داشته چرا که هیچ گونه کاهش وزنی را نیز پدیدار نمی کند.

    استفاده روزانه از آب کرفس به هیچ عنوان به افراد توصیه نمی شود چرا که کرفس از سبزی هایی است که ( اگزالات) فراوانی دارد و تجمع اگزالات در بدن، به خصوص در افرادی که کلیه و مثانه سنگ ساز دارند، می تواند باعث به وجود آمدن یا بزرگ تر شدن سنگ های اگزالاته شود.

     دریافت بیش از اندازه اگزالات عاملی مهم در از بین رفتن عناصر 2  ظرفیتی مانند کلسیم، روی، فسفر، منیزیم و منگنز است که برای بدن بسیار ضروری هستند و کمبود آنها نیز بسیار خطرناک است.

    خواص کرفس و آب کرفس در طب سنتی

     از دیدگاه طب سنتی، نوشیدن آب کرفس  شیوه مفیدی برای بهره بردن از  منفعتهای کرفس است. آب کرفس هم  مثل خود کرفس، فواید بسیاری برای سلامتی دارد. اکنون بیشتر در مورد فواید و عوارض جانبی آب کرفس از دیدگاه طب سنتی آگاه خواهید شد.

    در طب سنتی، آب کرفس فواید بسیاری دارد زیرا همه ی مواد تشکیل دهنده ی آن طبیعی هستند.

    در وهله ی اول، آب کرفس ضدسرطان است. مصرف منظم این نوشیدنی از گسترش سلول های سرطانی جلوگیری می کند. علاوه بر این، آب کرفس حاوی ترکیباتی است که از فعالیت رادیکال های آزاد  وتخریب سلولی جلوگیری می کنند. این خاصیت به ویژه در مورد سرطان های روده ی بزرگ و معده مؤثر است.

    آب کرفس به گوارش بهتر کمک می کند زیرا حاوی موادی است که تسهیل کننده ی اجابت مزاج هستند. به همین جهت، کرفس همچون یک ملیّن عمل می کند و از یبوست جلوگیری می نماید.

    این نوشیدی ادرارآور است و تولید ادرار را افزایش می دهد.  این نوشیدنی به کاهش وزن هم  کمک می کند زیرا میل به خوردن شیرینی جات را کاهش می دهد.

    آب کرفس به کاهس کلسترول LDL خون هم کمک می کند. این نوشیدنی ترشح صفرا را افزایش می دهد و به این ترتیب،  باعث دفع کلسترول از بدن می شود.

    علاوه بر این، با شل کردن عضلات اطراف رگ ها و کمک به گشاد شدن رگ های خونی، فشار خون را کاهش می دهد و به این ترتیب به بهبود جریان خون هم کمک می کند. آب کرفس میزان هورمون های استرس را هم کاهش می دهد؛ این هورمون ها اغلب باعث سفت شدن رگ های خونی و در نتیجه افزایش فشار خون می شوند.

    آب کرفس به سم زدایی بدن و همچنین از بین رفتن سنگ کیسه ی صفرا کمک می کند. کرفس خواص ضدالتهابی دارد و به همین جهت، آب کرفس برای درمان آرتروز روماتیسمی، آسم، برونشیت و نقرس مفید است. این نوشیدنی خطر ابتلا به دیابت، بیماری های قلبی یا بیماری های دیورتیکولی را کاهش می دهد.

    آب کرفس اثر آرام بخشی هم دارد و به کاهش اضطراب و استرس کمک می کند. این نوشیدنی برای کسانی که بی خوابی دارند هم مفید است.

    منبع : نمناک /ن
    این مطلب مفید بود ؟167193


    با ۱۱ قنات ایرانی که ثبت جهانی شدند، آشنا شوید/طولانی‌ترین، قدیمی‌ترین، عجیب‌ترین و. کاریزهای ایران

    جامعه > میراث فرهنگی و گردشگری - رومه وقایع اتفاقیه نوشت: 11 قنات ایرانی درحافظه جهان طولانی‌ترین، قدیمی‌ترین، عجیب‌ترین کاریزهای ایران در فهرست میراث‌جهانی یونسکو ثبت شدند

    بین خبرهای جنجالی که این روزها از استانبول مخابره می‌شود، این یکی شاید کمتر به گوش همه رسید: 11 قنات ایرانی جهانی شدند.» بعد از دو سال تلاش برای ثبت قنات ایرانی در حافظه میراث جهانی، دست آخر چهلمین نشست کمیته میراث جهانی یونسکو به نفع ایران تمام شد. قنات، کاریز یا کهریز شاهکار معماری ایرانی است برای کشف آب در سرزمین خشک و نیمه‌خشک ما؛ روشی که اوایل هزاره اول پیش از میلاد در مناطق خشک کوهستانی کشور ابداع شد تا کشاورزان بتوانند زمین‌های تشنه‌شان را در روزگار خشکسالی سیراب کنند. این میراث معماری سرانجام به نقاط مختلف دنیا راه یافت و ناجی تشنگان شد. 
    اگرچه بسیاری از قنات‌های کشور در این سال‌ها خشکیده و زیر سایه سنگین ساختمان‌های بلند کور شده اما هنوز بیش از 40 هزار رشته قنات در ایران فعال است و از این تعداد 11 رشته قنات در کرمان، بم، یزد، اصفهان، اراک، فردوس و گناباد توانست در خاطره جهان ماندگار شود. حالا فهرست آثار جهانی ایران 20اثر را در خود جای داده است. البته این تنها دستاورد نشست اخیر یونسکو نیست. مسئولان و کارشناسان سازمان میراث فرهنگی چند روزی است برای شرکت در نشست یونسکو به ترکیه رفته‌اند و کودتای شبانه در ترکیه موجب شد جلسه‌ای که قرار بود روز گذشته برای ثبت جهانی کویر لوت برگزار شود، به وقت دیگری موکول شد. اتفاق تازه‌ای باعث می‌شود، این آثار تاریخی به 36 زبان زنده دنیا معرفی شوند و از این پس مقصدی برای جهانگردان و گردشگران از سراسر دنیا خواهند بود. ازسوی‌دیگر قنات‌های در خطر هم بعد از این بیش‌ازپیش حفاظت خواهند شد و مردم هم به ارزش آنها پی خواهند برد و دولت‌ها، سازمان‌های غیردولتی و بنیاد‌ها و همه دلسوزان و علاقه‌مندان میراث باستانی به سرنوشت این 11 قنات دچار خواهند شد و در صورت خطر، همگی کمک خواهند کرد. بسیاری شاید کاریزهای سرزمینمان را به درستی نشناسند و از دلیل ثبت آنها باخبر نباشند. در گزارش پیش‌رو 11 قنات ثبت‌شده در فهرست جهانی که با عنوان قدیمی‌ترین، عمیق‌ترین و پرآب‌ترین یا عجیب‌ترین وصف می‌شوند را بهتر خواهیم شناخت:



    بررسی تطبیقی آموزههای دینی در اشعار پروین اعتصامی و سپیده کاشانی
    احمدرضا نظری چروده، استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی آستارا
    Acharvadeh@gmail.com
    حسن اسدزاده خانقاه، دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی آستارا
    hasan.asadzadeh@yahoo.com
    چکیده
    با گسترش روزافزون علم و تکنولوژی، انسان امروز، بیش از هر زمان دیگر خود را نیازمند بازگشت به معنویت می داندد .
    به دیگر بیان رشد چشمگیر صنعت و تکنولوژی با تمام مزایایی که داشته، نتوانسته است جایگزینی مناسب برای پرکردن
    خلأهای ناشی از فقدان معنویت در زندگی بشر گردد که نتیجهی آن، بازگشدت ناخودآگداه جوامدش بشدر ی بده د ید ن و
    ارزش های اخلاقی است. در این میان نقش ادبیات به عنوان بخشی مهم از فرهند هدر جامعده، در گسدترش و تدرو یج
    آموزههای دینی و اخلاقی انکارناپذیر است، به طوری که با بررسی ادبیات هر دوره می توان سیر تحول فکری و فرهنگی
    آن جامعه را نیز مورد ارزیابی قرار داد. براین اساس، مقالهی حاضر با روش توصیفی تحلیلی، اشعار دو بانوی شاعر و -
    ادیب ایران یعنی پروین اعتصامی) 0321 0231 ش( و سپیده کاشانی) 0230 0201 ش( را مورد تحلیل و ارزید ابی قدرار - -
    داده و به این نتیجه رسیده است که هردو شاعر به عنوان ن مسلمان، آموزه های دینی را بده طدور گسدترده در اشدعار
    خود به کار بردهاند و مخاطبان خود را به پیروی از مضامین اخلاقی دعوت نمودهاند.
    واژگان کلیدی: آموزههای دینی ، پروین اعتصامی، سپیده کاشانی، شعر.

    بررسی تطبیقی مرگ و زندگی در آثار سهراب سپهری و کریشنا مورتی
    احمدرضا نظری چروده؛ استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد آستارا
    Acharvadeh@gmail.com
    تلا صالحی مقدم؛ دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ازاد اسلامی آستارا
    Tellasalehimoghadam@yahoo.com
    .


    تمدید مهلت ارسال مقالات  تا 1399/3/31

    بنا به درخواست مکرر همکاران و دانشجویان تحصیلات تکمیلی در دانشگاه­های سراسر کشور و نیز شرایط و اوضاع ناشی از ویروس کرونا، دبیرخانه گردهمایی پانزدهم با نظر موافق انجمن ترویج زبان و ادب فارسی  و کمیته علمی همایش تا پایان خرداد 1399 مهلت دریافت مقالات را تمدید کرد.


    یونگ و کشف روان - بخش چهارم: سایه (Shadow)

    یونگ و کشف روان - بخش چهارم: سایه (Shadow)

    چنانچه گفتیم، ناخودآگاه نزد یونگ از دو بخش تشکیل می شود: ناخودآگاه شخصی و ناخودآگاه جمعیناخودآگاه شخصی حاصل تجربه و زیست فرد در طول حیات خویش است. اما ناخودآگاه جمعی، فصل مشترکی در روان بشر است و از بدو تولد با اوست. بخشی از آن حاصل تکامل نوع بشر و در واقع روح جمعی اوست. به بیان ساده تر ناخودآگاه جمعی، فصلی مشترک در میان تمامی آدمیان و ناخودآگاه بشر در طول تاریخ است. ناخودآگاه جمعی از کهن الگوها و غرایز تشکیل می شود.

    کهن الگوها بی شمارند، بطور مستقیم نمی توان آنها را تجربه کرد اما بتجربه، می توان بروز و ظهور آنها را شناخت. در بین این بی شمار کهن الگوها، سه کهن الگوی سایه، آنیما و آنیموس آشکاراتر، تن به تجربه فرد می دهند و بیشترین و آزار دهنده ترین تأثیر را بر "خود" دارند. این سه کهن الگو بخشی اصلی از مدل یونگ از روان انسان هستند.

    همچنین گفتیم زندگی از دید یونگ زمانی حقیقی است که در جهت خویشتن (Self) باشد. خویشتن هدف زندگی و رشد روانی است و این سفر به سوی خویشتن را یونگ، فرآیند تفرد یا فردیت یافتگی نامیده است. طی طریقی که ماحصل آن، تولدی دوباره و انسانی تمامیت یاقته، مستقل و یگانه است.

    اولین گام در خودشناسی، و سفر بسوی خویشتن، روبرو شدن با سایه و پذیرش اوست. یونگ می گوید: "ملاقات با خود حقیقی در اصل ملاقات باسایه خود است. سایه گذرگاهی تنگ و در باریکی است که هرکس وارد ژرفای چاه تاریک وجود شود نمی تواند از فشار آن برحذر بماند. اما فرد نباید به خاطر این درد از شناخت آن بگریزد."

    سایه (Shadow) چیست و چگونه ایجاد می شود؟

    سایه استعاره ای است که یونگ برای اشاره به بخشی از تاریک خانه ناخودآگاه آدمی بکار می گیرد که حامل ویژگی های فرومایه ی شخصیت است. چه کسی می تواند ادعا کند خود را غرق در افکار منفی و ناشایست نیافته، یا رفتاری ناشایست، هرگز از او سر نزده است؟ آدمی برای فرار از آنچه از درون او نشات گرفته به کجا می تواند بگریزد؟

    می‌گریزم تا رگم جنبان بود/کی فرار از خویشتن آسان بود؟(مثنوی-دفتر پنجم)

    سایه مشکلی اخلاقی است که شخصیت آگاه ما را به چالش می کشد و برای هیچ کس بطور کامل، بحالت خودآگاه در نمی آید مگر با جد و جهدی عظیم. یونگ معتقد بود جنگی در جهان اتفاق نمی افتاد اگر مردم از سایه ی خویش آگاهی می داشتند. (cw10-p455)

    هر شخص مطابق با باورها و ارزش های خود، ویژگی هایی از شخصیت را مثبت و بعضی دیگر را منفی قلمداد می کند. ویژگی هایی که شخص، مثبت قلمداد می کند ممکن است تبدیل به نقابی (پرسونا) شوند که به دیگران نمایش میدهد و ویژگی های منفی، به گوشه ای در ناخودآگاه رانده می شود تا نه در برابر دیدگان خودش باشد و نه دیگران. این گوشه تاریک را یونگ سایه می خواند. مثبت یا منفی بودن ویژگی هایی که به سایه رانده می شوند، کاملا به شخص بستگی دارد. یونگ می گوید (برگرفته از مجموعه آثار-9- پ13) مواردی هستند که فرد ویژگی های مثبت شخصیتی خود را سرکوب کرده و به سایه رانده است که در این حالت "خود" اساسا نقشی منفی و نامطلوب را بازی می کند.

    یونگ می گوید ترجیح می دهم کامل باشم تا خوب. کامل بودن از دید یونگ یعنی پذیرش همه ابعاد شخصیت، چه مثبت و چه منفی. او می گوید هرجا سایه هست تضاد و تناقض نیز هست و بدون آن هیچ کس کامل نیست. "مردمان دو بعدی با پرسونا یا صورتکی که پیش روی خود گرفته اند و در پشت آن پنهان شده اند یکی انگاری کرده اند و خود به آن صورتک بدل شده اند. صورتک به خودی خود سایه پدید نمی آورد. تنها تصویری کاملا واضح از یک شخصیت است که بر صفحه ای نقش بسته است، هیچ عیب و لغزشی در او نیست و هیچ لکه ای بر سراسر تصویر نمی یابید. ولی وقتی متوجه می شوید سایه ندارد، می فهمید که با یک صورتک سر و کار دارید و انسان واقعی پشت آن تصویر جای گرفته است."

    برای نمونه شجاعت ویژگی است که ممکن است از دید شخص مثبت قلمداد شود و تبدیل به بخشی از نقاب او گردد. حال آنکه پشت این نقاب ترس های فراوانی ریشه دوانده باشند. یا تنبلی، ویژگی باشد که شخص نخواهد به دیگران نشان دهد و آنرا به سایه خود تبعید کند.

    سایه با پنهان کاری هم سرشت است. از همین رو پنهان کاری و هرچیزی که باعث می شود دست به پنهان کاری بزنیم باعث تقویت سایه می شود.

    این بخش از سایه، شخصی است و از محتویات ناخودآگاه شخصی آدمی، فربه شده است. اما هسته و انرژی دیگری هم در ناخودآگاه جمعی هست که یونگ آنرا کهن الگوی سایه می داند. کهن الگویی که یونگ آنرا شر مطلق می داند.

    بخش دیگری از سایه تحت تاثیر رفتارهای جمعی ایجاد می شود. همراهی با گروه و نقاب تعلق به گروه را بر چهره داشتن می تواند باعث پیوند سایه گروه و سایه فرد گردد.

    در خیابانی رانندگی می کنید که رانندگان در آن به قانون احترام نمی نهند و شما نیز تشویق می شوید قانون را نادیده بگیرید. در امتحانی شرکت می کنید که همه در حال تقلب کردن هستند و شما متقلب بودن را در آن شرایط امری ناپسند نمی شمرید. یا ملتی که خود را باهوش از دیگر ملت ها می داند. اینها مثالهایی هستند که نشان می دهند چگونه سایه جمع می تواند باعث بزرگ تر شدن سایه فرد شوند.



    یونگ و کشف روان - بخش سوم : خویشتن (Self)

    یونگ و کشف روان - بخش سوم : خویشتن (Self)

    گوهر خود را هویدا کن کمال این است و بس

    خویش را در خویش پیدا کن کمال این است و بس

    (میرزا حبیب خراسانی)

    شرق تاثیری شگرف بر اندیشه و نظریه های یونگ داشته است. وحدت بنیادین عالم، در عین تکثر و جلوه ها و تضادهای ظاهری، بن مایه فکر و فرهنگ عرفانی شرق از هزاران سال پیش تا کنون بوده است. هنودوها، آتمن را حقیقت وجود آدمی می دانند، آتمن همان خود واقعی است. همان ذره ای که خود عین حقیقت جهان یا برهمن است. در مسیر خودشناسی، شناخت آتمن نخستین قدم است. آتمن آن بخش نادیدنی و خدایی و جوهره و حقیقت وجود آدمی است و در عین حال با آن حقیقت یگانه جهان یکی است. یونگ نیز خویشتن را حقیقت روان آدمی می داند و همانند هنودوها آن را خدای درون می نامد(مجموعه آثار -7- پ 399).

    1- خویشتن بزرگ ترین نیروی روان است و در عمیق ترین لایه های ناخودآگاه قرار دارد. خویشتن، کهن الگوی تمامیت و یکپارچگی و وحدت ابعاد مختلف و متضاد روان: وحدت خودآگاه و ناخودآگاه، جنبه های مردانه و نه، خیر وشر است. خویشتن نه تنها هسته و مرکز روان است، بلکه کل ماهیت روانی ما یعنی خودآگاه و ناخودآگاه را در بر گرفته و سامان می بخشد. خویشتن است که باعث تجلی شخصیت به عنوان یک کل یکپارچه می شود.

    2-خویشتن در رویا بصورت شخصیت برتر مانند پادشاه، قهرمان، پیامبر و ناجی یا نمادهای تمامیت مانند دایره، مربع نمایان می شود و با ماندالا نشان داده می شود.

    3- خویشتن تعریفی بسیار وسیع تر از کهن الگو دارد و مانند کهن الگوی کهن الگوها عمل می کند. منبع گرایش به سمت کمال و تعالی در آدمی است و در این مسیر، سایر کهن الگوها را نیز بکار می گیرد و سازمان دهی می کند.

    4- خویشتن هم هدف رشد روانی و هم سازمان دهنده آن است.

    یونگ می گوید: "خویشتن هدف زندگی ماست. زیرا کاملترین بیان آن ترکیب واقعی است که تفرد می نامیم". خویشتن، درجه ای است که با طی طریق می توان بدان متحقق شد. صرف دانستن این نکته که خویشتنی هست و حقیقت وجود آدمی است، تغییرچندانی در روند رشد بوجود نمی آورد. باید بسوی خویشتن گام برداشت. این سفر بسوی خویشتن را یونگ فرآیند فردییت نامیده است.

    فرآیند فردییت، بطور خلاصه پیراستن روان از نقاب ها، پذیرفتن تضادها، روبرو شدن با سایه و نیمه تاریک وجود و پذیرش آن و آشتی با جنبه های مردانه و نه روان است.

    گام برداشتن در مسیر تفرد بسیار مشکل و گاهی دردآور است. مستم رویارویی و پذیرش بسیاری از جنبه های منفی شخصیت و عبور از تاریکخانه ها و گیر و گرفت های روح است که معمولا ترجیح می دهیم با فرافکنی و انکار خود را مبرا از آنها بدانیم.




    یونگ و کشف روان - بخش دوم : نا خودآگاه جمعی، غرایز و کهن الگوها

    یونگ و کشف روان - بخش دوم : نا خودآگاه جمعی، غرایز و کهن الگوها

    چنانچه گفتیم، ناخودآگاه نزد یونگ از دو بخش تشکیل می شود: ناخودآگاه شخصی و ناخودآگاه جمعی.

    ناخودآگاه جمعی؛ لایه عمیق تری در ناخودآگاه است که تجربه و زیست شخص در شکل گیری آن نقشی ندارد، غیر شخصی است و در میان همه آدمیان مشترک.

    در اندیشه یونگ، ناخودآگاه جمعی، روح جمعی بشر استاو می گوید روان انسان نیز مانند سایر اندام ها، تاریخ تکامل خود را دارد و آثار این تکامل، در ناخودآگاه جمعی، ثبت و ضبط شده و بر فرد تاثیر می گذارد. او می گوید: "گرچه ما ابنا نوع بشر، صاحب زندگی شخصی خودمان هستیم، در حدی وسیع، نمایندگان، قربانیان و مروجین روحی جمعی هستیم که سالیان عمرش با قرن ها حساب می شود. همه عمر می توانیم بیندیشیم که به راه خود می رویم و شاید هرگز پی نبریم که در قسمت اعظم آن، نعش هایی بر صحنه تماشاخانه جهانیم.(خاطرات، رویاها، اندیشه ها)"

    به بیانی دیگر، ناخودآگاه جمعی، ناخودآگاه نوع انسان در طول تاریخ است.

    ناخودآگاه جمعی در اندیشه یونگ مانند یک حلقه اتصال بین انسان ها است. برای نمونه ممکن است دوست شما دچار ناراحتی باشد و شما بدون اینکه از این ناراحتی اطلاعی داشته باشید، در درون خود احساس یا نشانه هایی از این ناراحتی بیابید. بی گمان اگر این شعر مولانا را که گفته است: "چنان بسته است جان تو بجانم/ که هر چیزی که اندیشی بدانم" را برای یونگ بخوانید، او پای ناخودآگاه جمعی را وسط خواهد کشید.

    ناخودآگاه جمعی از دو بخش به هم مرتبط تشکیل شده است: غرایز و کهن الگوها

    1- غریزه:

    Instincts

    غریزه در معنای عام، رهنمودی است درونی بی آنکه از کسی یا به تقلید فراگرفته شده باشد. بسیاری از اعمال و رفتارهایی که در حیوانات مشاهده می شود به غریزه نسبت داده می شود. مانند مهاجرت پرندگان یا تولید مثل آنان. در مورد انسان هم مثال معروف غریزه، مکیدن توسط نوزاد است. عمل مکیدن را کسی به نوزاد یاد نداده و گویی رهنمودی است که از همان بدو تولد در روان او موجود بوده است. همین ویژگی در مورد امور معنوی و صرفا در مورد انسان را فطرت می نامند. مانند خداشناسی، گرایش به زیبائی، آزادی، حقیقت‌جوئی یا میل به کمال.




    یونگ و کشف روان - بخش اول: خودآگاه و ناخودآگاه شخصی

    یونگ و کشف روان - بخش اول: خودآگاه و ناخودآگاه شخصی

    پیش نوشت : در این نوشتار "خود" برای" Ego" و "خویشتن" برای " Self" گزیده شد. برگردان یکسانی برای این واژه ها نیست. برخی "ego" را "من" و "Self" را "خود" گرفته اند.

     

    با وجود تمام پیشرفت ها در عرصه علم و تکنولوژی و دگرگونی که در چهره جهان بیرون بوجود آورده ایم، هنوز هم جهان درون یعنی جان و روان آدمی، سرزمین ناشناخته هاست و پرسش های بی پاسخ فراوانی در این وادی پیش روی ما قرار دارد.

    تن ز جان و جان ز تن مستور نیست

    لیک کس را دید جان دستور نیست

    روان را نمی توان زیر میکروسکوپ برد. نظریات و مدل هایی که روان کاوانی چون فروید و یونگ استخراج کرده اند حاصل کار و مشاهدات بالینی آنها بوده. فروید را پدر علم روانکاوی می دانند. واژه ناخودآگاه را اول بار او برای اشاره به بخشی از روان که برای انسان هنوز هم چندان شناخته شده نیست برگزید.

    پیش از فروید، ظهور و بروز ناخودآگاه را می شناختند. گاه "بی خود بودن" را که امروزه بروز ناخودآگاهش می خوانیم امری مقدس شمرده می شد و گاهی جنون و سودازدگی. اما فروید با نام نهادن بر آن و جلب توجه ما به این بخش، از واقعیتی بزرگ درباره دنیای درون انسان پرده برداشت.

    در این سلسله نوشتار سعی خواهد شد نقشه و ساختمانی که یونگ از روان آدمی بدست می دهد، ساده و خلاصه تشریح شود. در بخش های نخستین، به نظریات فروید رجوع کرده ایم. هم برای گشوده تر شدن موضوع و هم نشان دادن تاثیری که فروید بر یونگ داشته است.

    فروید روان انسان را به دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم بندی کرد. تلقی یونگ از ناخودآگاه علیرغم اشتراکات فراوانی که با فروید داشت، متفاوت بود. یونگ نیز روان انسان را به دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم کرد اما ناخودآگاه نزد یونگ خود شامل دو بخش ناخودآگاه شخصی و ناخودآگاه جمعی بود.

    تصویر زیر شمایی از ساختمان روان، در نظریات یونگ است که در کتاب تحلیل رویا درج شده:

    مدل یونگ از روان

    1- خودآگاه، هر آنچه از آن وقوف داریم.

    مانند اندیشیدن و تحلیل منطقی (یونگ، تحلیل منطقی را وجه تمایز خودآگاه می داند). آنچه امروز علم خوانده می شود ازخودآگاهی حاصل می شود.

    "خود" یا Ego مرکز خودآگاهی است و به ما حس هویت می دهد.

    یونگ "خود" و آگاهی را بسیاری مواقع یکی گرفته است. "خود" در پی حفظ امنیت و تسلط و به عبارت دقیق تر احساس تسلط است. از این رو بسیاری از امیال و بروز های ناخودآگاه را که ناسازگار بداند، سرکوب می کند و خاطراتی از این دست را از دایره خودآگاهی، واپس می راند.

    این بخش از روان برای ما شناخته شده و در دسترس است و در واقع هوشیاری آنی ماست. قرن ها بواسطه آن، احساس تسلط بر اعمال، رفتار و اندیشه های خود داشته ایم. فروید با کشف ناخودآگاه، انسان را از کرسی تسلط بر خود پایین کشید و بعد ها یکی از پیروان مکتب فروید، ژاک لکان، نشان داد که این احساس تسلط سرابی بیش نیست.

    پرسونا یا نقاب (Persona)در تعامل با دیگران و جامعه ساخته می شود.

    نقاب پوششی است که Egoبرای پنهان ساختن ماهیت حقیقی خود از دیگران ایجاد می کند. در واقع نقاب بر چهره می گذاریم و می خواهیم دیگران ما را آنگونه ببینند. و البته ما هم از طریق همین نقاب به دنیا نگاه می کنیم.

    به هر حال فرد، تصویری از خواست دیگران دارد و عامدانه یا غیر عامدانه نقابی برای پذیرش خود نزد آنها یا تاثیر گذاری بر آنها، بر مبنای آن تصویر ایجاد می کند.

    قاب  (Persona)  در تعامل با دیگران و جامعه ساخته می شود

    یونگ می گوید: "خودآگاه ما متوجه چیزی است که جهان می نامیم. برایِ اینکه بتوانیم در جهان حرکت کنیم به تلقی یا پرسونا نیاز داریم که نقاب یا ماسکی است که با آن به جهان می نگریم. افرادی که پرسونایِ بسیار قوی دارند،چهره هایِ بسیار نقاب وار دارند. زنی را در میانِ مراجعانم به یاد دارم که چنین چهره و قیافه ای داشت. برایِ مردان موجودی آنیمایی بود،اسرار آمیز و مجذوب کننده، درست به خاطرِ نقابش . می گفتند که آن زن طبعِ متعادل و بسیار مسالمت جویی دارد، اما او در درون خلافِ این بود، پاره پاره و آکنده از تناقض هایِ عجیبِ شخصیتی بود. این زن بدونِ آن نقاب کاملاً معمولی می شد و جذابیتی نداشت.پرسونا در حقیقت رنگی است که ما به قیافۀ مان می مالیم."

    نقاب داشتن گاهی لازم و ضروری است. برای نمونه رعایت آداب در جمع، گاهی به معنی رفتار بر اساس اصولی است که هنوزبرای شخص درونی نشده است.

    گاهی هم شخص عامدانه و آگاهانه از نقاب استفاده می کند زیرا از پرداخت بهای حقیقی بودن، سر باز می زند.

    گاهی فرد از برداشتن نقاب واهمه دارد. یا ممکن است در نقاب خود غرق شود و خود را با آن یکی پندارد. در این حالت شخص در معرض مشکلات روانی قرار خواهد گرفت.

     




    هانس آیزنک | سه صفت شخصیتی اصلی برای شناخت انسان‌ها


    هانس آیزنک - نظریه سه عاملی شخصیت

    بعید است کتاب معتبری را در زمینه‌ی شخصیت شناسی پیدا کنید که در آن، اثری از هانس آیزنک (Hans Eysenck) نبوده و اشاره‌ای به نظریه صفات شخصیتی او نشده باشد.

    اما اگر می‌توانستید این را به آیزنک بگویید، یقین داشته باشید که خوشحال نمی‌شد. او همیشه از این‌که کتابهای شخصیت شناسی، فهرستی بلند از نظریه های شخصیت شناسی را تنظیم می‌کنند و یک فصل را به هر کدام اختصاص می‌دهند، گلایه داشت.



    محسن فخری‌زاده مهابادی (۱ فروردین ۱۳۴۰ – ۷ آذر ۱۳۹۹)معاون وزیر دفاع ایران و سردار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. او در حالیکه ریاست سازمان پژوهش‌های نوین دفاعی را برعهده داشت،در ۷ آذر ۱۳۹۹ ترور شد و در پی شدت جراحات در بیمارستان جان باخت.وبه درجه شهادت رسید

    فخری‌زاده یکی از پنج شخصیت ایرانی بود که نامش در فهرست ۵۰۰ نفرهٔ قدرتمندترین افراد جهان که از سوی نشریهٔ آمریکایی فارن پالیسی منتشر می‌شود، قید شده بود. در قطعنامهٔ ۱۷۴۷ شورای امنیت که در ۲۴ مارس ۲۰۰۷، علیه فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران تصویب شد، نام وی جزو افراد تحریم شده قرار داده شد.

    پیشینه

    فخری‌زاده

    رسانه‌های جمهوری اسلامی دربارهٔ زندگی او اطلاعات چندانی منتشر نکردند. او اصالتاً اهل شهر مهاباد از توابع استان اصفهان بود.[۱۱][۱۲] بر اساس وبسایت بهشت زهرا، او متولد ۱ فروردین ۱۳۴۰[۱] در قم است. به نوشته برخی وبسایت‌ها، وی فوق لیسانس خود را در دانشگاه صنعتی اصفهان گذراند و موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد مهندسی هسته‌ای شد.[۱۳][۱۴]

    فخری‌زاده از فرماندهان سپاه پاسداران در زمینه موشکی بود و پیش از ورود به برنامه اتمی ایران، به همراه حسن تهرانی مقدم به کره شمالی سفر کرد و در نتیجه برنامه موشک‌سازی ایران را با همکاری کره شمالی و لیبی پایه‌گذاری کرد. در دوره ‌نژاد به همراه فریدون عباسی دوانی وارد برنامه اتمی ایران شد و گفته می‌شود که با شهرام امیری همکار بوده‌است. شورای ملی مقاومت ایران، در سال ۱۳۹۷ گفت که او در سومین آزمایش بمب اتمی کره شمالی به این کشور سفر کرده‌است.[۱۵]

    به گفته علیرضا جعفرزاده، فخری‌زاده از سال ۱۹۹۱ (۱۳۶۹–۱۳۷۰ شمسی) عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین بود.[۱۶] در اوایل سال ۲۰۰۰ (۱۳۷۸ شمسی)، فخری‌زاده یک مرکز مطالعات بیولوژیکی» ابتکاری را به عنوان جانشین مرکز تحقیقات فیزیک (PHRC) رهبری کرد. فعالیت‌های این گروه تحقیقاتی در شیان صورت گرفت.[۱۷] وی بین سال‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۱۱ (۱۳۸۷ و ۱۳۹۰ شمسی) مؤسسه‌ای به نام سازمان نوآوری و تحقیقات دفاعی (معروف به سپند)، که به دانشگاه صنعتی مالک اشتر وابسته بود، اداره کرد.[۱۸] سازمان پژوهش و نوآوری‌های دفاعی، با نام کوتاه شده سپند، در فوریه ۲۰۱۱ تأسیس شد و دفتر مرکزی آن در وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح است.[۱۹]

    شورای امنیت سازمان ملل، فخری‌زاده را مم به اطلاع‌رسانی سفر» و مسدود شدن دارایی» قرار داد، زیرا این شورا گفت ایران درخواست مصاحبه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از وی را رد کرده‌است.[۲۰] با توجه به فعالیت‌های فخری‌زاده، ایران اطلاعاتی را ارائه داد اما آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای گفت با یافته‌های خود مغایرت ندارد»، اما آژانس انرژی هسته‌ای همچنان به دنبال تأیید یافته‌های خود بود.[۲۱] طبق گفته سازمان ملل، فخری‌زاده دانشمند ارشد وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و رئیس سابق مرکز تحقیقات فیزیک (PHRC) بود. آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای خواست تا در مورد فعالیت‌های PHRC در دوره ای که وی ریاست آن را بر عهده داشت با او مصاحبه کند، اما ایران این درخواست را رد کرد.[۲۲] فخری‌زاده در گزارش سال ۲۰۰۷ سازمان ملل در مورد برنامه هسته‌ای ایران به عنوان شخصیت اصلی» توصیف شد.[۲۳]

    دو ماه پیش از ترور در روز جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹، شورای ملی مقاومت ایران، وابسته به سازمان مجاهدین خلق، در یک کنفرانس مطبوعاتی در واشینگتن از فعالیت دو سایت هسته‌ای ایران در شرق تهران و شهر آباده فارس برای تولید سلاح اتمی» خبر داد. یکی از اعضای شورای ملی مقاومت، با نشان دادن تصاویر ماهواره‌ای گفت که ساخت تأسیسات سرخه حصار در شرق تهران از سال ۲۰۱۲ آغاز شده و بخشی از فعالیت‌های سازمان پژوهش‌های نوین دفاعی» از سال ۲۰۱۷ به آن منتقل شده‌است. وی اضافه کرد که مرکز سرخه حصار تهران در اختیار سازمان پژوهش‌های نوین دفاعی» موسوم به سپند» است و محسن فخری‌زاده مهابادی مسئولیت این سازمان را به عهده دارد. او همچنین به سایت دیگری به نام مریوان در نزدیکی شهر آباده در استان فارس اشاره کرده که به گفته او در سال گذشته میلادی به دلیل نگرانی از تأیید آثار آزمایش‌های مرتبط با تولید سلاح هسته‌ای تخریب شده‌است. براساس این گزارش، این سایت و منطقه اطراف آن در اختیار سپاه پاسداران است. سازمان مجاهدین خلق پیشتر در مهر سال ۱۳۹۳ در خصوص سازمان پژوهش‌های نوین دفاعی» گفته بود، سپند وابسته به وزارت دفاع است و بر کلیه بخش‌های طراحی و عملیاتی کردن وجوه نظامی اتمی حکومت ایران نظارت دارد.»[۲۴]

    به گفته عبدالحسین خسروپناه، رئیس سابق مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، فخری‌زاده دربارهٔ ارتباط فیزیک و فلسفه علاقه داشت و در سال‌های ۹۲ تا ۹۵ در جلسات مربوط به آن شرکت می‌کرد و در حوزهٔ هسته‌ای جزو مدیران کلان تیم‌های مختلف هسته‌ای بود».[۲۵]

    به نوشته ایرنا در روز ۱۹ بهمن ۹۴ در جریان مراسمی که جهت قدرشناسی از افتخارآفرینان برجام» در تالار اجلاس سران برگزار شد، بیرون از سالن و دور از دید رسانه‌ها، توسط  رئیس‌جمهور وقت به چند شخصیت دیگر که در روند شکل‌گیری این توافقنامه و پیش از آن در توسعه و بالندگی صنعت صلح‌آمیز هسته‌ای کشور» نقش مؤثر ایفا کرده بودند، نیز نشان خدمت داده شد. نخستین دانشمندی که نشان درجهٔ دو خدمت گرفت فخری‌زاده بود؛ اما به دلیل رعایت حیطه‌بندی حفاظتی و امنیتی مربوط به فخری‌زاده عکس و فیلمی از او در مراسم منتشر نشد. بعد از ترور او خبرگزاری ایرنا تصاویری را از آن جلسه منتشر کرد.[۲۶][۲۷] در واکنش به این خبر، فریدون عباسی دوانی رئیس کمیسون انرژی مجلس و رئیس سابق سازمان انرژی اتمی ایران با بیان اینکه عناصر دولت فخری‌زاده را حامی برجام جلوه داده‌اند، گفت که اگر این طایفه و قبیله برجامی» بخواهند فخری‌زاده را برای مطامع خود مصادره کنند، من اقدام شدیدی خواهم کرد. من حاوی اطلاعات هستم و می‌گویم اینها با فخری‌زاده می‌خواستند چه کنند.»[۲۸][۲۹][۳۰] فرزند فخری‌زاده نیز با استناد به صوت پدرش و سخنان عباسی، ادعای حضور پدرش در تیم برجام را نادرست دانست.[۳۱]

    فعالیت‌ها

    فخری‌زاده

    در سال ۲۰۱۰، گاردین گزارش داد که گمان می‌رود فخری‌زاده مسئول اصلی برنامه هسته‌ای ایران است.[۳۲] در سال ۲۰۱۲، وال‌استریت جورنال او را معلم بمب اتمی تهران» خواند.[۳۳] در سال ۲۰۱۴، نیویورک تایمز او را نزدیک‌ترین چیز ممکن به یک اوپنهایمر ایرانی» نامید.[۳۴] علی ‌ای رهبر ایران، در پیامی او را دانشمند برجسته و ممتاز هسته‌ای و دفاعی کشور» توصیف کرد که به نوعی تأیید می‌کند وی در زمینه هسته‌ای فعالیت داشته‌است.[۳۵] فریدون عباسی، رئیس کمیسیون انرژی مجلس، در برنامه جهان‌آرا» که از شبکه افق پخش شد گفت: به من می‌گویند که نگو فخری‌زاده دانشمند هسته‌ای بوده» و خودش تأکید می‌کند که فخری‌زاده موثرترین فرد کشور در حوزه هسته‌ای بود و نقشه راه هسته‌ای کشور را تهیه کرد» و معتقد است انکار هسته‌ای بودن وی زمینه‌ای برای مذاکرات بعدی» است. احمد وحیدی، وزیر پیشین دفاع، گفت که رشته تخصصی» فخری‌زاده هسته‌ای» بوده و او را شمع جمع دانشمندان هسته‌ای» معرفی کرد.[۳۶]

    با این حال ، رئیس‌جمهوری، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس، حسین سلامی، فرمانده سپاه، صادق لاریجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، محمود علوی، وزیر اطلاعات، احمد جنتی، رئیس مجلس خبرگان رهبری، اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه، غلامعلی رشید، فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبیاء، غلامرضا جلالی، فرمانده سازمان پدافند غیرعامل و … در بیانیه‌های خود اشاره‌ای به دانشمند هسته‌ای» نکردند.[۳۶]

    آمریکایی‌ها، او را صندوقچهٔ اسرار» برنامه هسته‌ای ایران قلمداد می‌کردند که همواره در تعیین موضع ایرانی‌ها در مذاکرات، نقشی مخفیانه ولی مؤثری داشته‌است. طبق نظر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تا زمانیکه با فخری‌زاده گفتگوی مستقیم انجام نشود، نمی‌توان در میزان ورود ایران به دانش هسته‌ای، اظهار نظر کرد.[۳۷] او به همراه سیدعباس شاهمرادی زواره استاد دانشگاه صنعتی شریف، مهم‌ترین نام‌های مطرح از افرادی هستند که غربی‌ها به دنبال مصاحبه بودند. او توسط غربی‌ها با رابرت اُپنهایمر، کارشناس فیزیک آمریکایی مقایسه می‌شود که در دهه ۴۰ میلادی کار نظارت بر ساخت بمب اتم در آمریکا را برعهده داشت.[۳۸] در سال ۲۰۲۰، نشریه دیلی‌میل با انتشار یک سند اعلام کرد که در این سند که خطاب به فخری‌زاده به عنوان شخصیت اصلی برنامه هسته‌ای ایران است، اطلاعات مهمی دربارهٔ تلاش ایران برای ساخت بمب هسته‌ای دیده می‌شود. اسرائیل گفته‌است که این یکی از ده‌ها هزار سند مربوط به برنامه هسته‌ای ایران پیدا است که در سال ۲۰۱۸ توانسته از ایران سرقت کند.[۳۹] در آن زمان بنیامین نتانیاهو در جریان تشریح عملیات سرقت اسناد اتمی ایران توسط موساد، از فخری‌زاده به عنوان مغز متفکر برنامهٔ هسته‌ای ایران» نام برده بود.[۴۰]

    منابعی در بحث ساخت بمب اتمی توسط جمهوری اسلامی بر فعالیت‌های فخری‌زاده تمرکز داشته‌اند و نقش وی را پررنگ می‌دانند. اعطای القابی مانند اوپنهایمر ایران، عبدالقدیر خان ایران یا پدر برنامه هسته‌ای نظامی ایران بخشی از این کارزار تبلیغاتی است. از سوی دیگر کارشناسانی در سازمان بین‌المللی انرژی هسته‌ای اسناد منتشر شده از برنامه هسته‌ای ایران را ساخته سازمان‌های اطلاعاتی غربی می‌دانند. یوسی ملمن و مئیر جاودانفر از تحلیلگران امور امنیتی در اسرائیل نیز بر این عقیده اند که اسناد مذکور که از فخری‌زاده نیز نام برده شده‌است ساختگی است.[۴۱]

    فخری‌زاده در کنار امیر حاتمی، وزیر دفاع

    نشریه انگلیسی ساندی تایمز در فروردین ۱۳۸۷ با اشاره به اسنادی، که ادعا می‌شود از یک دستگاه لپ‌تاپ ایرانی‌ها به دست آمده، فخری‌زاده را یک افسر سپاه پاسداران و استاد دانشگاه امام حسین تهران و به عنوان پدر برنامه هسته‌ای نظامی ایران» معرفی کرده و مدعی شد: سرویس‌های اطلاعاتی غرب معتقدند ایران در صدد تولید یک کلاهک هسته‌ای با توان نابودسازی هر شهری در خاورمیانه است که مسئولیت این برنامه بر عهده محسن فخری‌زاده مهابادی، مدرس فیزیک دانشگاه امام حسین تهران، قرار دارد و از این روی، می‌توان وی را پدر تولید کلاهک اتمی ایران نامید.» اما محمد البرادعی رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در کتاب خاطرات خود The Age of Deception: Nuclear Diplomacy in Treacherous Times می‌گوید که مشکل اینجا بود که هیچ‌کس نمی‌دانست که آیا این اسناد واقعی هستند؟»[۴۲] موضوع اسناد لپ تاپ که ادعا می‌شد مربوط به برنامه هسته‌ای ایران بوده‌است و در سال ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ منتشر شد برای سال‌ها حل نشده باقی مانده تا آنکه در سال ۲۰۱۴ وزیر خارجه وقت آلمان گفت که این اسناد از سوی سازمان مجاهدین خلق به دستگاه اطلاعاتی آلمان داده شده بود. یک مقام سابق سازمان انرژی اتمی نیز گفت که این اسناد احتمالاً از کشور دیگری نشات می‌گرفت. این سازمان شماره پاسپورت و شماره تلفن منزل فخری‌زاده را نیز منتشر کرد.[۴۳] اما یک کتاب دربارهٔ تاریخچه موضوع و رومه نگارانی همچون Connie Bruck و سیمور هرش در نوشتار خود اشاره می‌کنند که منبع واقعی این اسناد جعلی، موساد بوده‌است. موساد تلاش داشت با انتشار این اسناد از سوی سازمان مجاهدین خلق نقش خود را در این موضوع مخفی کند.[ بنا به گفته رسانه‌های غربی در آن سال، فخری‌زاده مدیریت طرحی با عنوان پروژه ۱۱۱» به منظور تولید یک کلاهک هسته‌ای با توان انفجار در ارتفاع ۲ هزار فوتی و تخریب یک منطقه وسیع را برعهده داشته‌است.

    فخری‌زاده از جمله افرادی است که نام وی با ادعای دخالت وی در برنامه هسته‌ای، در فهرست تحریم‌های شورای امنیت قرار داده شده و آژانس بر مصاحبه با وی اصرار داشته‌است.]

    وزارت دفاع ایران ادعا می‌کند که سازمان تحت مدیریت فخری‌زاده با وزارت بهداشت جهت ساخت کیت تشخیص و واکسن کرونا همکاری داشته و در هنگام کشته شدن او، واکسن به مرحله تست انسانی رسیده بود. علیرضا زالی رئیس ستاد مقابله با کرونا در تهران هم این موضوع را تأیید کرد.




    محمدرضا شجریان

    از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
    استاد
    محمدرضا شجریان
    Mohammad-Reza Shajarian press conference - 26 December 2007 (8 8610050604 L600).jpg
    شجریان در سال ۱۳۸۶
    زادهٔمحمدرضا شجریان
    ۱ مهر ۱۳۱۹
    مشهد، ایران
    درگذشت۱۷ مهر ۱۳۹۹ (۸۰ سال)
    تهران، ایران
    علت درگذشتسرطان کلیه
    دفن شدهآرامگاه فردوسی، طوس، خراسان رضوی، ایران
    دیگر نام‌هاسیاوش بیدگانی (تا قبل از دههٔ ۱۳۵۰)
    تحصیلاتدیپلم از دانشسرای عالی[الف]
    پیشه
    • خواننده
    • موسیقی‌دان
    • آهنگساز
    • خوش‌نویس
    همسر(ها)
    • فرخنده گل‌افشان
    • کتایون خوانساری
    فرزندان
    وبگاه
    حرفه موسیقی
    سبکسنتی ایرانی
    ساز(ها)
    • آواز
    • سنتور
    سال‌های فعالیت۱۳۹۴–۱۳۴۶
    ناشر(ان)
    همکاری‌های مرتبط
    استاد(ها)عبدالله دوامی[۲]
    اسماعیل مهرتاش
    نورعلی برومند
    شاگرد(ان)فهرست
    امضاء
    Mohammad Reza Shajarian signature.svg


    آخرین مطالب

    آخرین جستجو ها

    مطالب اینترنتی پرمین Joanne's style lynnnnamilna دیار من... Milton's life فروش محصولات دیجی کالا پارس 09035059158 Wy!Princessdom دامپزشک مدرن ایرانی Kim's page